اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 1
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بیا بخون حالشوببر

#1
قصه ی دهقان فدا کار رو شنیدین.حالا اینو گوش بدین خودم نوشتم:

سغرای فداکار:یکی بو یکی نبود قطار داشت می رفت سمت دره سغرا آمد و می خواست لباس خود را آتش بزند ولی یادش آمد که لخت میشود. پس خواست شالش را آتش بزند ولی یادش آمد موهایش بیرون می افتد.بنا بر این به سختی چوب دستی چوب دستی خود را آتش زد ولی از آنجا که دویدن برای زن خوب نیست آرام آرام پیش قطار رفت ولی دیر رسید و تمام مسافران شهید شدندBig GrinBig GrinBig Grin

حال کردیBig GrinBlush[/size]
دنیا چه بی انصاف است تا به من می رسد بدبختی هارا روی من می اندازد
پاسخ
 سپاس شده توسط MAHTA .S ، ياس12 ، | NEON DEMON | ، ماه طلعت ، ندا ، Ƒαкє ѕмιƖє ، *Armila* ، kourosh A ، کیمیانا ، نفیسn
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
بیا بخون حالشوببر - بهنود82 - 15-09-2013، 14:19

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  - كتاب جديد درسي دبستان :| خدایی ببین به بچه ها چی یاد میدن!!حتما بخون!
  بیا بخون گفتگوی دخترو پسر خیلی جالبه
  رمان (منو غلام سیاه! )بیا بخون از خنده میترکی قول میدم اگه نخندیدی هرچی می خولی بگو
  پسرباهوش(حتما بخون) از الان بگم +18 منحرفا هم بیان دی
  به این میگن پدر زرنگ(بخون حال کن)
  اقا بخون میترکی از خنده ..
  تست خیلی جالبه بیا بخون پشیمون نمیشی
Thumbs Up داستان طنز از مدرسه(واقعی)بیا بخون داستان مدرسه
  یه اتفاق خنده دار بدو بیا بخون زود
  بیا بخون روحیت شاد شه خخخخ

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 9 مهمان