19-05-2012، 11:10
چه زمستان دلگیری است
تو که از من تا خاموشی هجرت کردی
برف ها که خوابند
درختان هم که آرمیده اند
و نیمه شب از هیچ پنجره ای سایه ای آویزان نیست
خانه های گلی هم انگار
بعد از تولد صنعت و افاده
گویا مرده اند
تنها من بیدارم و ماه
گریه با ماه چه دردناک است
چه حس بغض آلودی است
تو که از من تا خاموشی هجرت کردی
برف ها که خوابند
درختان هم که آرمیده اند
و نیمه شب از هیچ پنجره ای سایه ای آویزان نیست
خانه های گلی هم انگار
بعد از تولد صنعت و افاده
گویا مرده اند
تنها من بیدارم و ماه
گریه با ماه چه دردناک است
چه حس بغض آلودی است