29-12-2014، 13:29
دبیرمون سر جلسه امتحان اومده بالاسرم میگه : این دست خط خودته ؟
منم هول شدم گفتم نه دست خط مامانمه
منم هول شدم گفتم نه دست خط مامانمه
|
» سـوتـیـکده « |
||||||||||||||||||||||||||||
29-12-2014، 13:29
دبیرمون سر جلسه امتحان اومده بالاسرم میگه : این دست خط خودته ؟
منم هول شدم گفتم نه دست خط مامانمه
01-01-2015، 11:04
سر کلـاس ادبیات اخرای زنگ بود..
یه تـمـرین تـو کتـاب بود نوشتـه بود جمـلـه بسازید.. با بلـند قد.. مـعلـمـمـون یکی بچه هـارو صدا زد گفت بیاد جمـلـه بسازهـ.. دوستـم گفتـ: اسب مـن بلـند قد استـ.. اصن کلـاس تـرکید..تـا زنگ اخر تـا مـیدیدیمـش بلـند مـیزدیم زیر خندهـ=) یه وضعی
02-01-2015، 23:14
گوشی زنگ خورد.
منم ج دادم بعد پنج دیقه صحبت اومدم بپرسم خوندی.. گفتم خوردی؟؟؟ خودم ترکیدم هنگ کرد اجیم(تو سایت عضوه) کلا من اونشب بالای سی تا سوتی دادم.
03-01-2015، 22:31
(آخرین ویرایش در این ارسال: 03-01-2015، 22:33، توسط !amir.!khan..)
مهندسین نرم افزار صبور باشین ، اینم میگذره
فقط چند تا فرم ثبت نام یارانه فامیلا رو ثبت کنین بعدا ازتون در پروژه های بزرگتر استفاده میشه !
06-01-2015، 15:14
یه بار داشتم بادوستام والیبال بازی میکردم یهو به جای اینکه توپو بندازم گوشیمو انداختم شانس اوردم گوشیم ضد ضربه داشت
08-01-2015، 1:17
چرته
اههههههه
15-01-2015، 1:44
امروز دوباره سوتی دادم
اهــــــــــ وایساده بودم تو حیاط پشتم به بچه های حیاط بود رو به دیوار وایساده بودم روبه رومم دوستم بود دیدم داره میخنده برگشتم ببینم چه خبره تا سرمو کج کردم یکی دستاشو گذاش رو چشمام با مشت کوبوندم به پهلوش برگشتم دیدم مدیرمونه خدارو شکر چیزی نگف
16-01-2015، 9:14
دوستم اومد بگه کهیر زدم گفت کپک زدم دیگه روش نمیشد پیش کسی بره همه بهش میخندیدن.
واسه خودمو نمیگم آبروم میره
16-01-2015، 9:54
من تو امتحانای کلاسی وقتی برگه ام رو میدم برگه های پشت سری و بغلی رو نگا می کنم شاید بتونم کمکی بکنم از بس که من مهربونم
بعد یه بار تموم کرده بودم اما هنوز. برگه مو نداده بودم برگشتم برگه ی دوستمو نگاه کردم اصلا زوم کرده بودم معلمم برگشت گفت چیکار می کنی گلبرگ گفتم فقط دارم نگا می کنم اصلا کلاس ترکید از خنده خودمم غش کردم از خنده و بلافاصله برگه مو دادم
19-01-2015، 19:15
دختر همسایه اش نذری اورده بود دوتا رو سینی بود ک یکیش برا ما بود.منم ک هول شده بودم خواستم سینی رو ازش بگیرم اونم ممانعت کرد اینقد سرخ شدم ک نگو نپرس
| ||||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|