مشاعره (نسخه دوم)

[ѕтяong]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند...وندران ظلمت شب آب حیاتم دادند

[_.sheidg._]

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت:

امدم. نعره مزن! جامه مدر! هیچ مگو...

[زینب رهبر]

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافری است رنجیدن

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

همه خفتند به غير از من و پروانه و شمع / قصه ي ما دو سه ديوانه دراز است هنوز

[sama00]

دین و دل بردند و قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث

[ѕтяong]

ثانیه ها در پی هم میروند نیست کسی در پی آنها رود

[زینب رهبر]

دل عطار بر بوی وصالت / ز هجرت یک سخن زان برنتابد

[ѕтяong]

دوش ملایک در میخانه زدند...گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[sama00]

در طریق عشقبازی امن و آسایش خطاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

[زینب رهبر]

يار بيگانه مشو تا نبری از خويشم
غم اغيار مخور تا نکنی ناشادم