امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

✘✘ - تلنگر -✘✘[ update ]

این تاپیک واقعا ب درد خیلیا میخوره شاید ادم شن خدایی
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، √ ΙΔΙΞΗ SΤΙF √ ، nanali ، omidkaqaz
آگهی
شاهکار زندگي چيست؟
اين که در ميان مردم زندگي کني ولي هيچگاه به کسي زخم زبان نزني،
دروغ نگويي،
کلک نزني
و سوءاستفاده نکني،
اين شاهکار است.
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ" ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ
ﺭﺍ"ﻗﻀﺎﻭﺕ " ﻧﮑﻨﻴﻢ .
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍﻱ"ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ " يکدﻳﮕﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ
ﺑﻬﻢ "ﺁﺯﺍﺭ " ﻧﺮﺳﺎنيم
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍﺍﺻﻼﺡ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ
ﺑﻪ" ﻋﻴﻮﺏ " ﺧﻮد
ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ .
ﺣﺘﻲ ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ"ﺩﻭﺳﺖ "ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﻓﻘﻂ
ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ" ﺩﺷﻤﻦ" ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ .
ﺁﺭﻱ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﻳﺴﺘﻦ، شاهکار است
پاسخ
 سپاس شده توسط √ ΙΔΙΞΗ SΤΙF √ ، MS.angel ، nanali ، L²evi ، ຖēŞค๑໓ ، mr.destiny ، @پوریا@
در تهران یکی
میگفت: خوش به حال مسافرکش های میدان آزادی...!
.
.
که آزادانه فریاد میزنند:
آزادی!
آزادی!
آزادی!
.
.
و عابران خسته می پرسند:
-آزادی چند؟
.
.
من عابری را دیدم که از راننده سؤال کرد:
- آزادی کجاست؟!
و راننده با لحنی معنادار گفت:
-رد کردی؛ " آزادی قبل از انقلاب بود! "
.
و من به او گفتم:
آری؛
از "غرب" که به میدان آزادی نگاه کنی٬
آزادی قبل از انقلاب است!
.
ولی از "میدان امام حسین(علیه السلام)" که به آزادی نگاه کنی٬ می بینی که آزادی٬ درست "بعد از انقلاب" قرار دارد...
.
.
پس بنگر که در کدامین سو ایستاده ای؛
.
طرف امام حسین(علیه السلام)
.
یا طرف غرب........؟!
 





دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
✘✘ - تلنگر -✘✘[ update ] 18

                       
پاسخ
 سپاس شده توسط nanali ، sober ، MS.angel ، L²evi ، saeid ، serpent ، omidkaqaz ، ຖēŞค๑໓ ، †cυяɪøυs† ، mr.destiny
تلاش کنیم ندیده ها را ببینیم
دیدن آنچه دیگران می بینند هنر نیست
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، MS.angel ، nanali ، mr.destiny ، @پوریا@
... یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟"
قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود. چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر". از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند. نوشته بودند که "فقر" خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند." عادت کرده بودند مجیز فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود.
فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود. نوشته بود "عطر حس های آدم را بیدار می کند که فقر آنها را خاموش کرده است"...!
برگرفته از کتاب "رویای تبت" | فریبا وفی
پاسخ
 سپاس شده توسط MS.angel ، mr.destiny ، @پوریا@

حاجی شنیدم رفتی مکه...


خوش گذشت؟!


خدایت خوب بود،دینت کامل شد،


سنگ هایت را به شیطان زدی؟!


سفر چطور بود حاجی؟


حاجی خبر داری همین همسایه


چند خانه بالاتر


کلیه اش رو فروخته  تا برای دخترش جهزیه بخره؟


دختری خودش رو فروخت واس مریضیه مادرش؟


آن فاحشه را بی خیال حاجی...


اصل حالت چطور است؟


شنیدم دیشب شام مفصلی  به مهمونا دادی؟!


چند کودک گرسنه


دم در هی اذیت می کردند و غذا می خواستند...


آن هارا دیدی حاجی؟


حاجی با این همه ریا


بازم مکه خوش گذشت...؟


سرتو درد نیارم حاجی...


زیارتت قبول!!!...



✘✘ - تلنگر -✘✘[ update ] 18


پاسخ
 سپاس شده توسط MS.angel ، nanali ، ຖēŞค๑໓ ، mr.destiny ، @پوریا@
آگهی
✘✘ - تلنگر -✘✘[ update ] 18

✘✘ - تلنگر -✘✘[ update ] 18
پاسخ
 سپاس شده توسط spent † ، L²evi ، Dead Silence ، sober ، MS.angel ، †cυяɪøυs† ، ḲℑℳℐÅ ، omidkaqaz ، nanali ، ຖēŞค๑໓ ، mr.destiny ، @پوریا@ ، Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ
هر آنچه برای خود می پسندید
برای دیگران هم بپسندید
امام علی(علیه السلام)
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، √ ΙΔΙΞΗ SΤΙF √ ، •ДmịrHoSsiŋ• ، nanali ، MS.angel ، ຖēŞค๑໓ ، mr.destiny ، @پوریا@
مرحوم حاج شيخ الاسلامى(ره) فرمودند: شنيدم از عالم بزرگوار و سيد عاليقدر، امام جمعه بهبهانى، كه در اوقات تشرّف به مكه معظمه، روزى برای تشرّف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس، از خانه خارج شدم.
در میان راه، خطرى برایم پيش آمد، که خداوند مرا از خطر مرگ حتمی نجات داد. و با كمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آمدم.
در مقابل مسجد، خربزه فروشی را دیدم. از خربزه فروش قیمت خربزه را پرسیدم.
گفت آن قسمت، ارزانتر و فلان قيمت، قسمت ديگر گرانتر، و فلان قيمت است.
گفتم پس از بازگشت از مسجد، مى خرم و به منزل مى برم.
پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم. در حال نماز، در این فکر بودم كه از قسمت گرانِ آن خربزه بخرم يا قسمت ارزان ترش. و چه مقدار بخرم و…
خلاصه تا آخر نماز در اين فکر بودم.
وقتی نمازم تمام شد، خواستم از مسجد بيرون بروم، شخصى به مسجد وارد شد و نزديك من آمد و در گوشم گفت: «خدائي كه امروز تو را از خطر مرگ نجات داد، آيا سزاوار است كه در خانه ی او، نماز خربزه اى بخوانى؟!»
فوراً متوجه عيب خود شده و بر خود لرزيدم. خواستم دامنش را بگيرم، ولی او را نيافتم…
 





دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
✘✘ - تلنگر -✘✘[ update ] 18

                       
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، sober ، √ ΙΔΙΞΗ SΤΙF √ ، nanali ، MS.angel ، ຖēŞค๑໓ ، alirezatha ، mr.destiny ، @پوریا@ ، Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ
✘✘ - تلنگر -✘✘[ update ] 18

ﯾﮏ ﺟﯿﻎ ﺑﻨﻔﺶ ﻭ ﺳﺮﺳﺎﻡ ﺁﻭﺭ

ﯾﮏ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﺑﺎ ﺑﻮﯼ ﻓﺎﺣــ*ﺸﮕﯽ ،

ﯾﮏ ﺁﻟــ*ﺖ ﻏﺮﻕ ﺧﻮﻥ ﺍﺯ ﺷﺒﯽ ﭘﺮ ﺍﺯشــ*ﻬﻮﺕ...

ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻭ ﺍﺭﮔﺎﺳﻢ ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ،

ﺗﺎﻭﺍﻧﺶ ﺗــــــﻮ ...!

ﯾﮏ ﻃﻔﻞ ﻧﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺯﺍﺩﻩ ...

ﺗﻮﻟﺪﺕ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﮐﻮﭼﮏ ﻧﻔﻬــــﻢ !

ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﺩﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﮐﺜﯿﻒ،

ﺯﯾﺒﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﯿﺮ...
پاسخ
 سپاس شده توسط ḲℑℳℐÅ ، sober ، L²evi ، saeedrajabzade ، DAZZLING BOY ، √ ΙΔΙΞΗ SΤΙF √ ، omidkaqaz ، •ДmịrHoSsiŋ• ، †cυяɪøυs† ، nanali ، MS.angel ، ຖēŞค๑໓ ، mr.destiny ، @پوریا@ ، Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان