a
|
امتیاز موضوع:
اگه الان لب دریا تنها باشی و یه چوبم دستت باشه ؛ چی مینویسی روی شن ها ؟؟ |
||||||||||||||
05-05-2012، 21:51
گل اگر چشم خودش باز کند خواهد مرد / ماه در اوج غرورش به زمین خواهد خورد / چون به زیبایی تو حسرت ، عالم خوردند / برق چشمان تو روح از تنشان خواهد برد .
06-05-2012، 8:17
یه قلب میکشم توش مینویسم رامین
06-05-2012، 8:52
مینوشتم رفتی دیگه برنگرد امیدوارم ازمن بدتر نصیبت شه الهی
06-05-2012، 9:09
خدايا كمكم كن خسته ام وتنها
06-05-2012، 9:46
مغرور احساسم شدی ، گذشتی از رو گریه هام
لعنت به لحظه هایی که ، تو همه چی بودی برام
06-05-2012، 11:58
یه قلب شکسته میکشیدم
07-05-2012، 12:59
Where love is God is also
هر کجا محبت باشد،خدا هم هست
10-05-2012، 15:14
javad & armina
10-05-2012، 15:15
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟ خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!! واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ، توی تردید شب خدا نگهدار ، اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار ، بگو عاشقی برای آخرین بار ______________ هنوز نیامده ای خداحافظ ؟ تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم ______________ تو را از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ ______________ خداحافظ ای ماه شبهای تارم خداحافظ ای درد جانسوز جانم خداحافظ ای عشق روزای خوبم خداحافظ ای شور و شوق حضورم ______________ آمدی چه زیبا ، گفتم دوستت دارم چه صادقانه ، پذیرفتی چه فریبنده ، نیازمندت شدم چه حقیرانه ، به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه ، واژه غریب خداحافظ به میان آمد چه بی رحمانه ، و من سوختم چه عاشقانه ، ______________ میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد . ______________ شرر زدی جگرم ، نازنین خداحافظ شکست بال و پرم ، نازنین خداحافظ دوان به سوی توبودم ، که از جفا تیری زد عشق بر کمرم ، نازنین خداحافظ ______________ برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم ، من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم ، ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن ، نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن . ______________ بیخودی متاسف نباش تو آمده بودی که بروی اصلا! تو چه می دانی چه ترسی ست ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟ ______________ این قصه هم رسیده به پایان خداحافظ جان شما و خاطره هامان خداحافظ من میروم بدون تو اما دعایم کن در اولین تراوش باران خداحافظ ______________ خداحافظ برای تو چه آسان بود ولی قلب من از این واژه لرزان بود خداحافظ برای تو رهایی داشت برای من غم تلخ جدایی داشت ______________ طعم ِ خیس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده یک … آه ! … خداحافظ یک فاجعه ی ساده خالی شدم از رویا ، حسی منو از من برد یه سایه شبیه من ، پشت پنجره پژمرد ______________ خدا لعنت کند بر واژه ها حتی خداحافظ ! که یعنی آتشی افتاده در من با خداحافظ ! سکوت افتاده مثل رعشه ای بر استخوانهایم شبیه موج سرد ساحل دریا خداحافظ
| ||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 39 مهمان