27-08-2013، 13:25
(آخرین ویرایش در این ارسال: 23-10-2013، 13:25، توسط M A H S A N`.)
این داستانی که می خوام براتون بنویسم واقعیت داشته ودارررره
درسال1380پسردختری به نام جعفرومریم باهم آشنامی شند.....
عشق اونامثل عشق لیلی مجنون بووده...
جعفرفوق لیسانس اقتصاددروداشته امابه دلیل نداشتن موقعیت پوول برای جعفرپدرمریم بااذدواج اووونامخالفت می کنه
اونا5سال برای رسیدن به هم دیگه تلاش می کنند که درسال1385مریم بای فرده دیگه اذدواج می کنه.
وجعفربه دلیل گریه کردن زیادکوووورررمیشه ودیوووانه...
والان به هرکسی می رسه می گه.هفته بعدعروسیمه لفطفاشماهم بیایید!!!!!!!!
درسال1380پسردختری به نام جعفرومریم باهم آشنامی شند.....
عشق اونامثل عشق لیلی مجنون بووده...
جعفرفوق لیسانس اقتصاددروداشته امابه دلیل نداشتن موقعیت پوول برای جعفرپدرمریم بااذدواج اووونامخالفت می کنه
اونا5سال برای رسیدن به هم دیگه تلاش می کنند که درسال1385مریم بای فرده دیگه اذدواج می کنه.
وجعفربه دلیل گریه کردن زیادکوووورررمیشه ودیوووانه...
والان به هرکسی می رسه می گه.هفته بعدعروسیمه لفطفاشماهم بیایید!!!!!!!!