07-08-2013، 22:26
درسیاهی پیش می آمد
می شکفت ازحس دستانش
می شکفت ازحس دستانش
|
مشاعره (نسخه دوم) |
||
07-08-2013، 22:26
درسیاهی پیش می آمد
می شکفت ازحس دستانش
شکستن صف من کار بی صفایان نیست
که شهریارم و صاحبدلان سپاه منست یکی شروع کنه دیگه
08-08-2013، 13:51
شعردیوانه ی تب آلودم
شرمگین ازشیارخواهش ها پیکرش رادوباره می سوزد عطش جاودان آتش ها
09-08-2013، 13:23
آنقدر میخندم كه غم از روی رود…
زندگی باید كرد گاه با یك گل سرخ گاه با یك دل تنگ گاه باید رویید در پسِ این باران گاه باید خندید بر غمی بیپایان…
09-08-2013، 16:28
نشان ز عالم آوارگی نبود هنوز
که ساخت عشق تو آوارهی جهان ما را
09-08-2013، 17:24
ادمی را ادمیت لازم است چوب صندل گر بسوزد هیزم است
10-08-2013، 10:30
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار
10-08-2013، 17:13
روزی گرت غمی برسد تنگدل مبآش
روشکر کن مبآدآ که بد بدتر شود
10-08-2013، 17:14
(آخرین ویرایش در این ارسال: 10-08-2013، 17:15، توسط ∆ MeRzaD ∆.)
دوستت دارم و دانم تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
10-08-2013، 17:16
من نگویـم که مرا از قفس آزآد کنید!
قفسم برده به بآغــی و دلم شآد کنید!! | ||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|