08-08-2013، 2:16
فریبا زنگ زد از راه کارتی!
مرا دعوت کند آن شب به پارتی
صلاحی بنده در رفتن ندیدم
ولی شرحی ازآن بعدا شنیدم
که برپا بود آنجا یک بساطی
که مهمانان همه کردند قاطی!
به جای میوه و شیرینی و گل
حشیش و منقل و مشروب و الکل
به جای نقل و چای و سرکه شیره
بساط شیشه و تریاک و شیره
به جای منچ و شطرنج و دومینو
بساط رقص لامبادا و تکنو
به جای قهوه و کوکا و سان شاین
درون پارچ ها کنیاک و شامپاین
به جای حرف های دوستانه
سخن از سود و پول و کارخانه
به جا موسیقی" قابلامه کوبی"
همه مشغول رقص و پایکوبی
:492:
به دور خویش می گشتند هر زوج
صدای خنده مستانه در اوج
رسید آن وقت ماشین کمیته
همه دریافتند اوضاع خیطه!
بساط مستی آنها به هم خورد
کمیته مست ها را با خودش برد
***
چه سودی بود درآن میهمانی
به جز تخریب ایام جوانی؟
فقط اتلاف وقت بی حساب است
روان میهمانانش خراب آست
دراین جشنی که کانون فساد است
جوان رفته بنیادش به باد است
مرا دعوت کند آن شب به پارتی
صلاحی بنده در رفتن ندیدم
ولی شرحی ازآن بعدا شنیدم
که برپا بود آنجا یک بساطی
که مهمانان همه کردند قاطی!
به جای میوه و شیرینی و گل
حشیش و منقل و مشروب و الکل
به جای نقل و چای و سرکه شیره
بساط شیشه و تریاک و شیره
به جای منچ و شطرنج و دومینو
بساط رقص لامبادا و تکنو
به جای قهوه و کوکا و سان شاین
درون پارچ ها کنیاک و شامپاین
به جای حرف های دوستانه
سخن از سود و پول و کارخانه
به جا موسیقی" قابلامه کوبی"
همه مشغول رقص و پایکوبی
:492:
به دور خویش می گشتند هر زوج
صدای خنده مستانه در اوج
رسید آن وقت ماشین کمیته
همه دریافتند اوضاع خیطه!
بساط مستی آنها به هم خورد
کمیته مست ها را با خودش برد
***
چه سودی بود درآن میهمانی
به جز تخریب ایام جوانی؟
فقط اتلاف وقت بی حساب است
روان میهمانانش خراب آست
دراین جشنی که کانون فساد است
جوان رفته بنیادش به باد است