14-04-2012، 18:54
عشق رخ یار بر من زارمگیر بر خسته دلان رند خمار مگیر
|
مشاعره |
||||||||||||||
14-04-2012، 18:54
عشق رخ یار بر من زارمگیر بر خسته دلان رند خمار مگیر
14-04-2012، 19:28
رشک ميبردند شهري بر من و احوال من/ کرد ضايع کار من اين بخت بي اقبال من
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم/حال با جوانان ناز کن با ما چرا؟
15-04-2012، 13:12
یادته زیر گنبد کبود تا دوست بودن و کلی حسود؟
تقصیر همون حسودا بود که حالا شده یکی بود و یکی نبود.
گویند هر آن کسانی که با پر میزند
ز انسان که بمیرند چنان بر خیزند
15-04-2012، 15:40
دوش وقت وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
15-04-2012، 15:43
کسی نامد از ان جهان که پرسم از وی
که حوال مسافران عالم چون شد
16-04-2012، 11:16
درمکتب عشق و عشق بازی/صاحب لغت و بیانم این است
16-04-2012، 12:11
تو رفتی از کناره من خزون شدش بهاره من
تو رفتی از رفتن تو غصه شده نثاره من
16-04-2012، 14:13
نور فلکست این تن خاکی ما
شک ملک آمدست چالاکی ما | ||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
▪◆▪مشاعره با شعر نو▪◆▪ | |||||
مشاعره با اشعار خودمان | |||||
مشاعره (نسخه دوم) |