26-07-2013، 0:23
می خواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم . . .
یکی بود ، یکی . . .
بی خیال . . . !
خلاصه اش می شود اینکه : دوستت دارم لعنتی . . . !
زندگی همینه :
انتظار یه آغوش بی منت . . .
یه بوسه بی عادت . . .
یه دوستت دارم بی علت . . .
باور کن زندگی همین دوست داشتنهای ساده س . . .
تو که بهترینی ، تو که واسه من دلیل بودنی / دوستت دارم حتی اگه تو عاشقی جر بزنی
عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند !
هر داغی یک روز سرد می شود ، ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .
دوستت دارم . . .
از اینجا تا هر کجا که نیستی ، با تمام خیال دوستت دارم !
از من تا وجودت فاصله فقط چند کیلومتر “ دوستت دارم ” است !
دوستت دارم ، همین ؛
این نه قابل محاسبه است نه قابل شمارش ، حتی نمی توانی میزانش را تخمین بزنی !
بی انتهاست تا وقتی هستم تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی . . .
دوستت دارم هدیه ای است که هر قلبی فهم گرفتنش را ندارد !
قیمتی دارد که کسی توان پرداختنش را ندارد !
جمله ی کوتاهی است اما هر کسی لیاقت شنیدنش را ندارد . . . !
با تمام احترامی که برا “شما” قایلم اما “ تو ” رو دوست دارم . . . !
بعضی وقتا تو دعوا فقط باید نگاه کنی! سکوت کنی !
فحشاشو بده و بهونه هاشو به جون بخری !
تموم که شد بغلش کنی و اروم. در گوشش بگی : با من نجنگ ، من دوست دارم . . .
مانده ام سکوتت را جواب ابلهان بدانم یا علامت رضایت !
وقتی بهت میگویم دوستت دارم . . .
سر به گوش من بگذار و آرام بگو :
” دوستت دارم ”
از چه میترسی ؟!
فردا دوباره میتوانی انکار کنی !
دوستت دارم !
بهایش هم هر چه هست !
روی چشمانم . . . !
ﺗﻮ ﺭﻭ ” ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ”
ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ !؟
ﯾﺎ ﺍﺯ ﭼﻪ ﻭﻗﺖ !؟
ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ !؟
ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ؟
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯽ ، ﮐﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ !
ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ، ﮐﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ . .
همین که تو می دانی ” دوستت دارم “ کافیست . . .
بگذار خفه کند خودش را دنیا . . .
تمام شهر از بس عاشقی کردند قهارند ؛
مـن اما ناشیانه ” دوستت دارم ” !
غروب غم هایت را به هر بهائی خریدارم ، مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم . . .
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﯾﻪ مو ﺍﺯ سرت کم ﺑﺸﻪ !
ﺣﻖ نداری اخم ﮐﻨﯽ ، ﻫﻤﯿﺸــﻪ ﺑﺎﯾﺪ بخندی !
ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺎﺭﺍﺣــﺖ ﺷـﺪﻥ ﻧـــﺪﺍﺭﯼ !
ﺑﺎﯾﺪ خیلی ﻣﻮﺍﻇـﺐ ﺧـﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷـﯽ ﻓﻬﻤﯿـــﺪﯼ ؟
ﺣﻖ مریض ﺷﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﯼ !
باشه ؟
ﭼﻮﻥ ﻣﻦ دوستت دارم . . . !
به نام اون کسی که می پرستی ، تو رو دوست دارمت هرجا که هستی . . .
تو را چو قلب شب تار دوستت دارم / تو را چو صبح سپیدار دوستت دارم
هزار مرتبه انکار کردم عشق تو را / هزار مرتبه انگار دوستت دارم
دوستت دارم ، پریشان شانه میخواهی چه کار ؟
دام بگذاری اسیرم ، دانه میخواهی چه کار ؟
تا ابد دور تو میگردم ، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی ، پروانه میخواهی چه کار ؟
می دانی که هنوز “ دوستت دارم ” عاشقانه ترین هدیه ای است که برای تو دارم !
دوست داشتن زبان ، زمان ، راه ، دلیل ، نشانه نمی خواهد . . . !
دوست داشتن دل میخواهد ، یک من و یک تو میخواهد . . .
خیلی دوستت دارم اما نمیدونم “ خیلی ” رو چطوری بنویسم که خیلی خونده بشه . . .
هیچ چیز تو دنیا ارزشمندتر از این نیست که بدونی کسی حتی بیشتر از جونش دوستت داره !
دوست داشتن یعنی تنهایت میگذارم همانگونه که خواستی اما جایت در زندگیم همیشه خالیست !
یکی بود ، یکی . . .
بی خیال . . . !
خلاصه اش می شود اینکه : دوستت دارم لعنتی . . . !
زندگی همینه :
انتظار یه آغوش بی منت . . .
یه بوسه بی عادت . . .
یه دوستت دارم بی علت . . .
باور کن زندگی همین دوست داشتنهای ساده س . . .
تو که بهترینی ، تو که واسه من دلیل بودنی / دوستت دارم حتی اگه تو عاشقی جر بزنی
عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند !
هر داغی یک روز سرد می شود ، ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .
دوستت دارم . . .
از اینجا تا هر کجا که نیستی ، با تمام خیال دوستت دارم !
از من تا وجودت فاصله فقط چند کیلومتر “ دوستت دارم ” است !
دوستت دارم ، همین ؛
این نه قابل محاسبه است نه قابل شمارش ، حتی نمی توانی میزانش را تخمین بزنی !
بی انتهاست تا وقتی هستم تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی . . .
دوستت دارم هدیه ای است که هر قلبی فهم گرفتنش را ندارد !
قیمتی دارد که کسی توان پرداختنش را ندارد !
جمله ی کوتاهی است اما هر کسی لیاقت شنیدنش را ندارد . . . !
با تمام احترامی که برا “شما” قایلم اما “ تو ” رو دوست دارم . . . !
بعضی وقتا تو دعوا فقط باید نگاه کنی! سکوت کنی !
فحشاشو بده و بهونه هاشو به جون بخری !
تموم که شد بغلش کنی و اروم. در گوشش بگی : با من نجنگ ، من دوست دارم . . .
مانده ام سکوتت را جواب ابلهان بدانم یا علامت رضایت !
وقتی بهت میگویم دوستت دارم . . .
سر به گوش من بگذار و آرام بگو :
” دوستت دارم ”
از چه میترسی ؟!
فردا دوباره میتوانی انکار کنی !
دوستت دارم !
بهایش هم هر چه هست !
روی چشمانم . . . !
ﺗﻮ ﺭﻭ ” ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ”
ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ !؟
ﯾﺎ ﺍﺯ ﭼﻪ ﻭﻗﺖ !؟
ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ !؟
ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ؟
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯽ ، ﮐﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ !
ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ، ﮐﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ . .
همین که تو می دانی ” دوستت دارم “ کافیست . . .
بگذار خفه کند خودش را دنیا . . .
تمام شهر از بس عاشقی کردند قهارند ؛
مـن اما ناشیانه ” دوستت دارم ” !
غروب غم هایت را به هر بهائی خریدارم ، مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم . . .
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﯾﻪ مو ﺍﺯ سرت کم ﺑﺸﻪ !
ﺣﻖ نداری اخم ﮐﻨﯽ ، ﻫﻤﯿﺸــﻪ ﺑﺎﯾﺪ بخندی !
ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺎﺭﺍﺣــﺖ ﺷـﺪﻥ ﻧـــﺪﺍﺭﯼ !
ﺑﺎﯾﺪ خیلی ﻣﻮﺍﻇـﺐ ﺧـﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷـﯽ ﻓﻬﻤﯿـــﺪﯼ ؟
ﺣﻖ مریض ﺷﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﯼ !
باشه ؟
ﭼﻮﻥ ﻣﻦ دوستت دارم . . . !
به نام اون کسی که می پرستی ، تو رو دوست دارمت هرجا که هستی . . .
تو را چو قلب شب تار دوستت دارم / تو را چو صبح سپیدار دوستت دارم
هزار مرتبه انکار کردم عشق تو را / هزار مرتبه انگار دوستت دارم
دوستت دارم ، پریشان شانه میخواهی چه کار ؟
دام بگذاری اسیرم ، دانه میخواهی چه کار ؟
تا ابد دور تو میگردم ، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی ، پروانه میخواهی چه کار ؟
می دانی که هنوز “ دوستت دارم ” عاشقانه ترین هدیه ای است که برای تو دارم !
دوست داشتن زبان ، زمان ، راه ، دلیل ، نشانه نمی خواهد . . . !
دوست داشتن دل میخواهد ، یک من و یک تو میخواهد . . .
خیلی دوستت دارم اما نمیدونم “ خیلی ” رو چطوری بنویسم که خیلی خونده بشه . . .
هیچ چیز تو دنیا ارزشمندتر از این نیست که بدونی کسی حتی بیشتر از جونش دوستت داره !
دوست داشتن یعنی تنهایت میگذارم همانگونه که خواستی اما جایت در زندگیم همیشه خالیست !