26-04-2013، 7:06
روزی فردی داخل چاله افتادبسیار دردش آمد یه روحانی اورا دیدگفت_حتماگناهی انجام دادی.
یه دانشمندعمق چاه و رطوبت خاک را اندازه گرفت.یه روزنامه نگار در مورد دردهایش بااومصاحبه کرد.یه یوگیست گفت این چاه وهمچنین دردت فقط در ذهن توهستند درواقعیت وجود ندارد.
یه پزشک برای او قرص آسپرین پایین انداخت.یه پرستارکنارچاله ایستاد وبا اوگریه کرد.یه روانشناس او راتحریک کردتادلایلی که پدر ومادرش اوراآماده افتادن به داخل چاله کردبودندپیداکند. یه تقئیت کننده فکر اورا نصیحت کردکه-خواستن توانستن است.
یه فردخوشبین گفت ممکن بود یکی ازپاهایت بشکند.
سپس فردبی سوادی گذشت ودست اوراگرفت واورا ازچاله بیرون آورد.
.
.
.
.
نتیجه رومی خوام
یه دانشمندعمق چاه و رطوبت خاک را اندازه گرفت.یه روزنامه نگار در مورد دردهایش بااومصاحبه کرد.یه یوگیست گفت این چاه وهمچنین دردت فقط در ذهن توهستند درواقعیت وجود ندارد.
یه پزشک برای او قرص آسپرین پایین انداخت.یه پرستارکنارچاله ایستاد وبا اوگریه کرد.یه روانشناس او راتحریک کردتادلایلی که پدر ومادرش اوراآماده افتادن به داخل چاله کردبودندپیداکند. یه تقئیت کننده فکر اورا نصیحت کردکه-خواستن توانستن است.
یه فردخوشبین گفت ممکن بود یکی ازپاهایت بشکند.
سپس فردبی سوادی گذشت ودست اوراگرفت واورا ازچاله بیرون آورد.
.
.
.
.
نتیجه رومی خوام