09-03-2013، 19:50
(آخرین ویرایش در این ارسال: 18-03-2013، 15:27، توسط ashkyakhee.)
آدم ها از سه طریق می فهمند که طرف، دوستشون داره.
یا به تعبیر بهتر باید بگم: « آدم ها سه تا گیرنده ی عاطفی دارند ».
1- گیرنده های شنیداری
2-گیرنده های دیداری
3- گیرنده های لمسی
مرد به زن تلفن می زند و می گه : « عزیزم! دوستت دارم ». زن هم کلی خوش حال می شه.
تويه مهمونی که همه ی آقایون خوش تیپ و خوش لباس هستن، زن به مرد می گه: « وا! آقا! به عقیده ی من، شما از همه جذاب تر هستید! » مرد هم حسابي دهنش آب می افته و خوش حال می شه.
این ها همه یعنی فعالیت « گیرنده های شنیداری ».
مرد برای روز تولد زنش کادو می خرد. پس دوستش داره.
زن برای مرد، توخونه لباس های خوب می پوشه، پس دوستش داره.
مرد تو مهمانی همه ی حواسش به زنش است، پس دوستش داره.
مرد، زنش رو نوازش می کنه، پس دوستش داره.
مرد، بعد از خوردن غذا، دست روی شونه ی زنش می گذاره و از اون به دلیل تهیه ی غذا، تشكر می کنه. [ سالی یه بار هم این کار روبکنید بد نیست ]
زن، همین طوری که نشسته و داره همراه مرد، برنامه ی تلویزیون را می بینه، دست مرد رونوازش ميكنه. [ آقایانی که لم یزرع و بایر هستند، گیرنده ی این بخششان، غیر فعال است ].
در این نوع ابراز علاقه، لمس طرفه که گیرنده های عاطفیه اش رو فعال میكنه.
همينطورکه خوندیم، گاهی شاهدیم که همزمان یک، دو یا هر سه شاخک گیرنده عاطفی ما فعال می شه و این به دلیل ارسال پیام محبت آمیز از یک، دو یا هر سه فرستنده است. هرکسی یه« گیرنده ی اصلی» یا « شاخک اصلی » داره. یعنی بیش تر از طریق اون گیرنده ست که می فهمه طرفش به اون داره ابراز علاقه می کنه. این شاخک ها، « نقطه ی آسیب پذیر» دوستی ها و محبت ها هستند..
چرا؟ چون این شاخک ها « سیر » می شن. یا به تعبیری، حساسیت های خود را از دست می دن. در چه صورتی؟ در صورتی که که مدام شما برای ابراز علاقه، فقط به یک گیرنده ی خاص، پالس بفرستید.یک نفر، شاخک « شنیداری»اش زود سیر می شه. یکی شاخک «دیداری»اش از بقیه سریع تر ناگیرایی پیدا می کنه. عده ای هم از «لمس» زود خسته می شن.
تصور کنید که زن، راه به راه به مرد می گه: « یه ماچ بده! » خوب این مرد، بعد از یک مدتی، حالش از ماچ کردن به هم می خوره. یا برعکس، مرد می روه و می آد، قربون صدقه ی زنش می ره! خوب زن بعد از مدتی با حالت استفراغ، به اولین « توالت عاطفی » می روه و تمام محبت های اضافی را بالا می آره.
◄ نکته ی کنکوری:
[ اگر می بینین که دوست دخترتون به شخص دیگه اي توجه داره، اول باید نتیجه بگیرین که یک جایی دارین « افراط » یا « تفریط » می کنین. باید قبول کرد که خيلي از زن ها، بیش تر جلب « کم توجهی مرد» می شن تا « توجه بیش از حد ». دقت کنین که می گم « کم توجهی » نه «بی توجهی»!
و من اسم اون شخص دوم رو که گاهی به نام های «رقیب»، «یکی دیگه» و... یاد می کنیم رو «توالت عاطفی» می ذارم. یعنی زن یا مرد در بخشی از زمان، اضافات یا حتي کمبودهای عاطفی خودشون روتو این توالت بالا می آرن. حالا چرا توالت؟ چون اون شخص سوم، بيخود می کنه وقتی می بینه که دو نفر با هم دوست یا همسرن، وارد جریان عاطفی اونها می شه. حتي اگه زن یا مرد ، خودشون مایل باشن و از او دعوت کنن که وارد جریان عاطفی شون بشه تا نفر سوم اجازه نده که « توالت » باشه، کسی هم برای خیانت و استفراغ عواطفش از او استفاده نخواهد کرد. ]
برگردیم به اصل داستان! داشتم می گفتم که فرض کنیم ما خیلی داریم به گیرنده ی اصلی طرف مقابلمون، پالس عشقی می فرستیم، در این حالت آن گیرنده ی اصلی، یا به کل خاموش می شه یا میره روی « استندبای ».
◄ دقت کرده اید که وقتی به یکی خیلی محبت کنین، خودش رومی گیره؟
◄ تجربه کردین که وقتی یکی از عشق و محبتتون نسبت به خودش مطمئن شد، محلتون نمی گذاره؟
◄ شده وقتی به یکی گفتی دوستت دارم، دیگر روی خوشش رو نبینی؟
چون این آدم ها، شاخک اصلی شون، زود به « ناگیرایی » دچار می شه.
بعضی از ماها وقتی مطمئن شدیم که طرف دوستمون داره، دیگه نیازی نمی بینیم که گیرنده های عاطفی خودمون رو روشن بذاریم. چون ما انسان ها ذاتاً عاشق « نداشته ها» هستیم. وقتی چیزی روداشتیم، دیگه ارزشش برامون از بین میره. مثل اغلب دوست دختر و دوست پسرهایی که سال ها با هم دوست هستن، ولی دو ماه بعد از ازدواجشون، تقاضای طلاق می کنن.هم آقایان و هم خانم ها، به این عارضه ی بد، مبتلا هستیم. ما آدمها همین طوری ایم اصلن. وقتی می فهمیم که کسی دوستمون داره، دیگه ت برای جلب دوستی بیشترش نمی کنیم. چون « ظرف پذیرش محبت ها مون، به شدت کوچک است».
بهترین راه برای علاج چنین معضل و مصیبتی [ که کم هم نیست و الی ماشاءالله به صورت روتین و روزانه شاهدش هستیم ] اینه که شاخک اصلی طرفمون رو شناسایی کنیم،وبه آن، پیام های کمتری بفرستیم. [ نه این که اصلن نفرستیم ]
در حقيقت: دوست داشتن و دوست داشته شدن، سیاست می خواد.
[ اضافه کنم که منظورم از سیاست مداری در عشق، دروغ گویی و خالی بندی و این چیزها نیست. بین « سیاست مداری » و « سیاست بازی » خیلی فرق هست. ]
وگرنه اگر بخوايد کارتون رو به معجزه ی الهی و لطف خدایی و امدادهای غیبی واگذار كنين و مدام عشقتون رو « آرزو » کنین و منتظر بمونین تا «مهرتون به دل طرف بیفته»، همون بهتره برین یه امام زاده ای دخیل ببندین و برای کفترهاش، دونه ی نذری بپاشین!
به جای همه ی این کارها، اول گیرنده های عاطفی فرد موردعلاقه تون رو شناسایی کنین، بعد ببینین کدوم گیرنده هاش ممکنه زمانی کار دستتون بده؟ کدومش بیش تر به دردتون می خوره؟ با کدومش زود خسته می شه؟ چه فرستنده هائيتون رو خاموش کنین که طرف فردا خودش رو براتون نگیره؟ کدوم ها رو روشن نگه دارین که تعادل دوستی حفظ شه؟
اگر فقط یک ذره سیاست و اعتماد به نفس داشته باشیم، شک نکنید که امام زاده ها هم معجزه می کنن.
همه این هایی رو که گفتم، چیزهاییه که همه مون میدونیم. فقط باید یکی، یادمون بیاره. همین چیزهای کوچک و پیش پا افتاده ست که دوستی ها روپایدارتر میکنه و جدایی ها روا به تاخیر می اندازه...
یا به تعبیر بهتر باید بگم: « آدم ها سه تا گیرنده ی عاطفی دارند ».
1- گیرنده های شنیداری
2-گیرنده های دیداری
3- گیرنده های لمسی
مرد به زن تلفن می زند و می گه : « عزیزم! دوستت دارم ». زن هم کلی خوش حال می شه.
تويه مهمونی که همه ی آقایون خوش تیپ و خوش لباس هستن، زن به مرد می گه: « وا! آقا! به عقیده ی من، شما از همه جذاب تر هستید! » مرد هم حسابي دهنش آب می افته و خوش حال می شه.
این ها همه یعنی فعالیت « گیرنده های شنیداری ».
مرد برای روز تولد زنش کادو می خرد. پس دوستش داره.
زن برای مرد، توخونه لباس های خوب می پوشه، پس دوستش داره.
مرد تو مهمانی همه ی حواسش به زنش است، پس دوستش داره.
مرد، زنش رو نوازش می کنه، پس دوستش داره.
مرد، بعد از خوردن غذا، دست روی شونه ی زنش می گذاره و از اون به دلیل تهیه ی غذا، تشكر می کنه. [ سالی یه بار هم این کار روبکنید بد نیست ]
زن، همین طوری که نشسته و داره همراه مرد، برنامه ی تلویزیون را می بینه، دست مرد رونوازش ميكنه. [ آقایانی که لم یزرع و بایر هستند، گیرنده ی این بخششان، غیر فعال است ].
در این نوع ابراز علاقه، لمس طرفه که گیرنده های عاطفیه اش رو فعال میكنه.
همينطورکه خوندیم، گاهی شاهدیم که همزمان یک، دو یا هر سه شاخک گیرنده عاطفی ما فعال می شه و این به دلیل ارسال پیام محبت آمیز از یک، دو یا هر سه فرستنده است. هرکسی یه« گیرنده ی اصلی» یا « شاخک اصلی » داره. یعنی بیش تر از طریق اون گیرنده ست که می فهمه طرفش به اون داره ابراز علاقه می کنه. این شاخک ها، « نقطه ی آسیب پذیر» دوستی ها و محبت ها هستند..
چرا؟ چون این شاخک ها « سیر » می شن. یا به تعبیری، حساسیت های خود را از دست می دن. در چه صورتی؟ در صورتی که که مدام شما برای ابراز علاقه، فقط به یک گیرنده ی خاص، پالس بفرستید.یک نفر، شاخک « شنیداری»اش زود سیر می شه. یکی شاخک «دیداری»اش از بقیه سریع تر ناگیرایی پیدا می کنه. عده ای هم از «لمس» زود خسته می شن.
تصور کنید که زن، راه به راه به مرد می گه: « یه ماچ بده! » خوب این مرد، بعد از یک مدتی، حالش از ماچ کردن به هم می خوره. یا برعکس، مرد می روه و می آد، قربون صدقه ی زنش می ره! خوب زن بعد از مدتی با حالت استفراغ، به اولین « توالت عاطفی » می روه و تمام محبت های اضافی را بالا می آره.
◄ نکته ی کنکوری:
[ اگر می بینین که دوست دخترتون به شخص دیگه اي توجه داره، اول باید نتیجه بگیرین که یک جایی دارین « افراط » یا « تفریط » می کنین. باید قبول کرد که خيلي از زن ها، بیش تر جلب « کم توجهی مرد» می شن تا « توجه بیش از حد ». دقت کنین که می گم « کم توجهی » نه «بی توجهی»!
و من اسم اون شخص دوم رو که گاهی به نام های «رقیب»، «یکی دیگه» و... یاد می کنیم رو «توالت عاطفی» می ذارم. یعنی زن یا مرد در بخشی از زمان، اضافات یا حتي کمبودهای عاطفی خودشون روتو این توالت بالا می آرن. حالا چرا توالت؟ چون اون شخص سوم، بيخود می کنه وقتی می بینه که دو نفر با هم دوست یا همسرن، وارد جریان عاطفی اونها می شه. حتي اگه زن یا مرد ، خودشون مایل باشن و از او دعوت کنن که وارد جریان عاطفی شون بشه تا نفر سوم اجازه نده که « توالت » باشه، کسی هم برای خیانت و استفراغ عواطفش از او استفاده نخواهد کرد. ]
برگردیم به اصل داستان! داشتم می گفتم که فرض کنیم ما خیلی داریم به گیرنده ی اصلی طرف مقابلمون، پالس عشقی می فرستیم، در این حالت آن گیرنده ی اصلی، یا به کل خاموش می شه یا میره روی « استندبای ».
◄ دقت کرده اید که وقتی به یکی خیلی محبت کنین، خودش رومی گیره؟
◄ تجربه کردین که وقتی یکی از عشق و محبتتون نسبت به خودش مطمئن شد، محلتون نمی گذاره؟
◄ شده وقتی به یکی گفتی دوستت دارم، دیگر روی خوشش رو نبینی؟
چون این آدم ها، شاخک اصلی شون، زود به « ناگیرایی » دچار می شه.
بعضی از ماها وقتی مطمئن شدیم که طرف دوستمون داره، دیگه نیازی نمی بینیم که گیرنده های عاطفی خودمون رو روشن بذاریم. چون ما انسان ها ذاتاً عاشق « نداشته ها» هستیم. وقتی چیزی روداشتیم، دیگه ارزشش برامون از بین میره. مثل اغلب دوست دختر و دوست پسرهایی که سال ها با هم دوست هستن، ولی دو ماه بعد از ازدواجشون، تقاضای طلاق می کنن.هم آقایان و هم خانم ها، به این عارضه ی بد، مبتلا هستیم. ما آدمها همین طوری ایم اصلن. وقتی می فهمیم که کسی دوستمون داره، دیگه ت برای جلب دوستی بیشترش نمی کنیم. چون « ظرف پذیرش محبت ها مون، به شدت کوچک است».
بهترین راه برای علاج چنین معضل و مصیبتی [ که کم هم نیست و الی ماشاءالله به صورت روتین و روزانه شاهدش هستیم ] اینه که شاخک اصلی طرفمون رو شناسایی کنیم،وبه آن، پیام های کمتری بفرستیم. [ نه این که اصلن نفرستیم ]
در حقيقت: دوست داشتن و دوست داشته شدن، سیاست می خواد.
[ اضافه کنم که منظورم از سیاست مداری در عشق، دروغ گویی و خالی بندی و این چیزها نیست. بین « سیاست مداری » و « سیاست بازی » خیلی فرق هست. ]
وگرنه اگر بخوايد کارتون رو به معجزه ی الهی و لطف خدایی و امدادهای غیبی واگذار كنين و مدام عشقتون رو « آرزو » کنین و منتظر بمونین تا «مهرتون به دل طرف بیفته»، همون بهتره برین یه امام زاده ای دخیل ببندین و برای کفترهاش، دونه ی نذری بپاشین!
به جای همه ی این کارها، اول گیرنده های عاطفی فرد موردعلاقه تون رو شناسایی کنین، بعد ببینین کدوم گیرنده هاش ممکنه زمانی کار دستتون بده؟ کدومش بیش تر به دردتون می خوره؟ با کدومش زود خسته می شه؟ چه فرستنده هائيتون رو خاموش کنین که طرف فردا خودش رو براتون نگیره؟ کدوم ها رو روشن نگه دارین که تعادل دوستی حفظ شه؟
اگر فقط یک ذره سیاست و اعتماد به نفس داشته باشیم، شک نکنید که امام زاده ها هم معجزه می کنن.
همه این هایی رو که گفتم، چیزهاییه که همه مون میدونیم. فقط باید یکی، یادمون بیاره. همین چیزهای کوچک و پیش پا افتاده ست که دوستی ها روپایدارتر میکنه و جدایی ها روا به تاخیر می اندازه...