امتیاز موضوع:
  • 36 رأی - میانگین امتیازات: 4.31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ܓܨبُـ ـغض قلََََـ ــ ـم ܓܨ

هی فلانی؟؟؟؟؟؟
من زادهی تنهایی ام.........خدا تورا برای او نگهدارد.....................
میگویند:باد آورده را باد میبرد..............اما دل من را که باد نیاورده بود.......

خطش را عوض کرد ومن ماندم باتمام پیامک های "دوستت دارم" که هیچگاه تحویل داده نشد.........
آگهی
◄ כּــــوروز بـــ ـﮧ כּــــوروز

ڪـهــכּــه تـــَـر مـے شـوכּــב و

ارزشـمــכּــב تـــَـر

شــرابـــ هــاے כּــآب و

ωـــیـرتــرشـے هــاے زیــرزمــیــלּ مــآدربــزرگــــ ـــ ــ ـ . . .


✗◄ כּــــوروز بـــ ـﮧ כּــــوروز

ڪـهــכּــه تـــَـر مـے شـوכּــב و

بــے قــدر تـــَـر

פـــُــرمـــت ِ بـــاراלּ هـــآ و

واژه هــایــے مــثــل ِ

" בوωــــــتــــَـــتــــــ בارґ " . . . . !
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ܓܨبُـ ـغض قلََََـ ــ ـم ܓܨ 49
 سپاس شده توسط *elijoon*
وَقتـے كه رَفتي

با ديدن هـَر صـَحنـه عـاشقانه اے

احسـاس يـك پـَرانتـز را دارَم

كه هـَمه اتفاق هـاے خـوب خـارج از آن مي اُفــتَد ...!!!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ܓܨبُـ ـغض قلََََـ ــ ـم ܓܨ 49
 سپاس شده توسط parnia tajik ، ICe Angele
فت این کیه؟

گفتم منم

گفت تو که اینجایی؟!

گفتم دیروز منه

گفت پس نگو منم بگو من بودم

آره راستم می گفت من دیروز کجا و من امروز کجا

این من با آن من صد من توفیر دارد...

ای من شکستی تا این من,نیم من شد..
‌‌  ‌‌      ‌‌‌‌
.
                   ᶤᵗ'ˢ ᵇᵉᵉᶰ ᵃ ˡᵒᶰᵍ ᵗᶤᵐᵉ
               ᶤ ʰᵃᵛᵉᶰ'ᵗ ᵈʳᵉᵃᵐᵗ ᵒᶠ
             ᵈᵒᶰ'ᵗ ʸᵒᵘ ᵗʰᶤᶰᵏ ᵒᶠ ᵐᵉ ᵃᶰʸᵐᵒʳᵉ

   
 سپاس شده توسط parnia tajik
Alone I sit

Alone I think,

Alone I experience,

Alone I cry

Alone I reach for the knife,

Alone I cut,

Alone I watch the blood,

Alone I feel the pain.

Alone I sit,

Alone I think about cutting deeper,

Alone I experience my sadness,

Alone I cry my eyes out,

Alone I reach for the knife,

Alone I cut my wrists just a tiny bit deeper,

Alone I feel the pain.

Alone I m realy A
چقـدر اشتبــاه میکننـد آنهـایے کــﮧ میگوینـد:
مــرد بـــاید قـد بلنــد بـاشد...
چشمــ و ابـرو مشکـے بـاشد...
تــﮧ ریشـ داشتــﮧ بـاشد...
پـیـراهن مـردانـﮧ بـپـوشد ......
آستینشــ را کمے تـا بزنــد...موهـا ے دو سانتے داشتـﮧ باشد و ...!!
مــטּ کـﮧ میگویمــ :
مـرد بــاید بـاوجود تمـامــ غرورشـ ، مهربـاטּ بــاشد...
بـاوجود تمامـ لجبـازیهـــایشـ ، وفـادار بـاشد
بــاوجود تمامــ خستگے هایشــ ، صبــور بــاشد...
بـاوجود تمامــ سختے هایشـ ، عاشقـ بـاشد
مرد بـاید محکمــ بـــاشد
باور کن نمی شه زد به بی خیالی و گفت

اشکال نداره ، دنیا همینه



خیلی جاها ... خیلی وقت ها ، کم میارم

صدات تو گوشم زمزمه میشه

و نگاهت ، توی ذهنم مجسم

ولی من تو رو می خوام

نه خیالت رو ...
+من از اینجا פֿــوـاهــم رفت..

و فرقے هــم نمے ڪنـב فانـوــωـے בاشتـہ باشم یا نهــ!

 ڪـωـے ڪـہ میگریزב..

 از گُم شـבن نمے هــراـωــב..
 
چارسوی من پر است از همان غروب



از همان غروب جاده



از همان حضور تا هنوز



در تمام طول راه



روبروی من تو



روبروی من فقط تو بوده ای

(:  ......  nobody  is  #perfect
 سپاس شده توسط parnia tajik
جاده قلب مرا رهگذری نیست كه نیست
جز غبار غم و اندوه در آن همسفری نیست كه نیست

آن چنان خیمه زده بر دل من سایه درد
كه در او از مه شادی اثری نیست كه نیست

شاید این قسمت من بود كه بی كس باشم
كه به جز سایه مرا با خبری نیست كه نیست

این دل خسته زمانی پر پروازی داشت

حال از جور زمان بال و پری نیست كه نیست

بس كه تنهایم و یار دگر نیست مرا
بعد مرگ دل من چشم تری نیست كه نیست

شب تاریك ، شده حاكم چشم و دل من
با من شب زده حتی سحری نیست كه نیست

كامم از زهر زمانه همه تلخ است چنان
كه به شیرینی مرگم شكری نیست كه نیست

(:  ......  nobody  is  #perfect
من به تو خیره شدم
من به تو مات دوختم
من که از نگاهت در میان تنهاییم سوختم
از طپش تنهایی سکوتم بر تو خیره شدم
آن زمان که تو را از بر خواندم
در ذهنت تیره شدم
به شکل خاکستری شعرهایم در نگاهت کیش شدم
در نفسهایت گم شدم
من که در هر ثانیه با تو ثبت شدم
کنون در بادم
مثل شعله ای در باد بی یادم
من تو را از بر می خوانم
و در شعرم تو را یاس می نامم
در نگاهت ردپایی از عشق درک کردم
در گرمای آغوشت لذت یکی شدن را لمس کردم
در حضور دردم حضورت را حس کردم
همین لحظه بود که حرف دلم را از تو سرشار کردم
در لبخند تو امید به زندگی طلوع کرد
همانند آفتابی در تاریکی و بغض سرد
چه کودکانه دستانت را فشردم
و چه زود باورم را به تو سپردم
چه پیمان قشنگی است وقتی دل ها اصل اند نه فکر منطق بشری
من گویا در رویاها هستم
اما بگذار که عمرم اینگونه شود سپری
افسوس زمان در گذر است
لحظه ای رسیده است
از نوع حقیقت تلخ بیداری
از نوع جدایی اجباری
از نوع حسرت ها
فرصتی ازفاصله ها
زمانی به شکل خاطره ها
به دیروز خیره می شوی
تکرارش می کنی
این تکرار ترس از فرداهاست
ترس از خاطره هاست
این فاصله قدرت شکستن عهد ما را ندارد
حال بگو به آسمان و ستارگان
بگو به فال گیر تا می تواند در فال ما جدایی بکارد
بگو تا می تواند بین ما فاصله ببارد
اما این دوری طاقت شکستن عهد ما را ندارد
دیروز را از بر کن
امروز را لمسم کن
که فردایی اگر ببینم در کنار توست
که فرداها همه در یاد و نگاه توست
+من از اینجا פֿــوـاهــم رفت..

و فرقے هــم نمے ڪنـב فانـوــωـے בاشتـہ باشم یا نهــ!

 ڪـωـے ڪـہ میگریزב..

 از گُم شـבن نمے هــراـωــב..
 
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...

دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن....

چون به قلب همدیگه زخم زدن...

نمی تونن دشمن همدیگه باشن...

چون زمانی عاشق بودن...

تنها می تونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن....

(:  ......  nobody  is  #perfect


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 17 مهمان