26-02-2013، 18:02
درسته این قانون دنیاست.......
|
فقط با تو |
|||||||||||||||||
26-02-2013، 18:02
درسته این قانون دنیاست.......
26-02-2013، 18:28
من که هر چه میخواهم فراموشت کنم نمیتوانم ، کاش مثل تو میتوانستم آنطور فراموش کنم که حتی نام عشق گذشته ات را نیز به یاد نداری …
ممنون
26-02-2013، 20:24
مــــیـدانــــــی ؟
همه را امـــتــحــــان کــــــــــــــرده ام ! قرص خــــواب و مـسکن روانـشـنــــاس خــــنـــده هـای زورکــــی . . . هـنـدزفـری تـوی گـوش و گــــریــه کـردن ســــیـگــــــــــــــار و مــشــروبـــــــــــ . . . دوســتـــــــــــان جـــــدیــد. . . دل من این حـــــــــرفـهـا حـــالـیـش نـمیشود ! آغــوشـتـــــــ را مـیـخـــــــــــواهـم . . . بـــــــرگــــــرد . . .
26-02-2013، 20:30
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چه ساده شکست و رفت دلی را که فقط برای او می تپد ، باورش مشکل است با دوریش چه کنم؟تا کی در انتظار دیدتارش؟ تا کی در انتظار شنیدن آهنگ صدایش؟تا کی با گریه شب هایم را به سحر رساندم؟تا کی نبودنش و ندیدنش آزارم خواهد داد؟ چیست این زندگی؟مقصودش چیست؟انتهایش نصیب کیست؟این را با تمام وجود می گویم که ای زندگی هرچه خواهی با من کن اما این را بدان تا ابد با خاطره هایش زندگی خواهم کرد ، آری توانستی از من جدایش کنی جسمش را از جسمم جدا کردی ، اما افسوس که هیچگاه روحش از من جدا نخواهد شد ، با عشقش چنان زنجیری ساخته ام و بر گردن افکنده ام که هیچگاه از هم نخواهد گسست دل در گرو مهربانی اش با لذت دنیا خداحافظی کرد ، می دانم سرنوشت چنین نوشت و تو ای روزگار بی رحم چنین کردی ، با خود چه پنداشتی ؟ پندارت این بود که اگر او را از من بگیری همه چیز تمام خواهد شد ری زندگی را از من گرفتی آرامشم را صلب کردی دوریش عذابم می دهد می دانم در انتها نیز از غم فراقش در گوشه ای از قبرستان تاریک و سرد دفن خوام شد اما این را بدان تا آنگاه که دلی در سینه دارم او را خواهم پرستید با ذره ذره وجودم مگر این که با پتک زمانه سینه ام بدری و دل از وجودم جدا کنی آن روز همان روز مرگ است روزی که روح از تنم جدا شده ، روزی که یادش را از دل بیرون کنم روح از جان بیرون کرده ام و اما تو ای ستاره ی شبهای تیره و تاریکم تنهایم گذاشتی ولی بدان که تا همیشه مرحم و محرم دلم خواهی ماند و جزء تو هیچکس در کوچه پس کوچه های دلم جایی نخواهد یافت این دل تا بی نهایت تقدیم به توست. تقدیم به تویی که همواره یادت آرامش بخش زندگیست
26-02-2013، 20:36
پاییز بمان
کجا می روی؟ من هنوز دلتنگم هنوز دستهایش را نگرفته ام پاییز بمان قول داده بود تا تو نرفته ای برگردد قول داده بود زردی برگها را زیر پایمان حس کنیم پاییز بمان وقت رفتن نیست من هنوز نگفته ام دوستش دارم! پاییز بمان زمستان که بیاید و گرمِ دستانش نباشد سرما امانم نمی دهد پاییز بمان هنوز بر نگشته است هنوز جایش خالیست هنوز منتظرم پاییز بمان می ترسم تا ابد در زمستان دفن شوم...
26-02-2013، 20:41
rgdhgfjhgjh:cool::cool:
26-02-2013، 20:42
شاید سالها بعد در گذر جاده ها
بی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غربیه چقدر شبیه خاطراتم بود
26-02-2013، 20:46
چای مینوشی حتی اگر دستانش را به دست نگرفته ای . و او هیچگاه نمیفهمد من در آرزوی دستهایت طعمی جز اشک را نچشیده ام . . . . "که به قهوه های شبانه پناه میبرم" . حتی اگر چشمانش خیره به تو نمانده باشد !! حتی اگر نیم نگاهی از دایره زلال چشمهایت خرجش نکنی . . . . چشمهایم از حسادت ترک میخورد میشکند میریزد بی اختیار میبارد . . . . و هنوز یاد نگرفته ام چشم به داشته های کسی ندوزم که وصله ی تن مرا "شکافته" و از آن خود کرده است . . .
26-02-2013، 20:52
سلام روزگار…
چه میکنی با نامردی مردمان… من هم … اگر بگذارند … دارم خرده های دلم را… چسب میزنم… راستی این دل … دل می شود ؟
26-02-2013، 20:55
خــدايا ؟
کــمــي بــيـا جــلــوتــــر . . مــي خــواهـــمـــ در گوشــت چــيــزي بــگــويم . . . ! ايـن يـک اعــتـرافــــــ اســت . . . مــن بــي او دوامــ نــمي آورمــ . . . حــتــي تــا صــبح فـــردا . . . !.! | |||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|