12-02-2013، 16:21
آدم خوب قصه های من ..
دلتنگت شده ام،
حجمش را میدانی؟
خدا را تصور کــن ..
دلتنگت شده ام،
حجمش را میدانی؟
خدا را تصور کــن ..
|
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) |
|||||||||||||||||||||||
12-02-2013، 16:21
آدم خوب قصه های من ..
دلتنگت شده ام، حجمش را میدانی؟ خدا را تصور کــن ..
12-02-2013، 16:33
·٠ בَر ( حِصــ ــار ) اُٺــ ــآقـَمـ مآنــ ــבہ اَمـ ٠·˙
˙·٠ مے ٺَرسَمـ בیـבہ شَوَمـ ٠·˙ ˙·٠ یـآ حَٺــّ ــے بـہ گــوُش بـرَسَـב ٠·˙ ٺَنهـآیـــےاَمـ...
12-02-2013، 16:56
می دونی چرا وقتی می خوای بری تو رویا چشمهات رو می بندی ؟ ... وقتی می خوای گریه کنی یا می خوای فکر کنی ؟ ... حتی وقتی می خوای کسی رو ببوسی چشمهات رو می بندی ؟ چون قشنگترین چیزهای این دنیا در این لحظات قابل دیدن نیستند
12-02-2013، 17:17
مادر " مرا ببخش درد بدنم بهانه بود !
کسی رهایم کرده بود .. که صدای بلند گریه ام ؛ اشک هایت را در آورد !
12-02-2013، 17:23
قـــرار بود تکیه گاه باشی
نه اینکه گاهی باشی ، گاهی نباشی …
12-02-2013، 17:25
{ عـــــآشِـق } رـآ ڪــﮧ بَـــرعَــڪــس ڪـــنـے ،
مـے شَـפּב قـشــــآع . . . בهـــפֿـــבآ رـآ مـے شِــنــآسـے ؟؟!! { لُــغَـتــــ نـآمِـــﮧ } اَش رـآ ڪـﮧ بــآز ڪــرבҐ نِــפּشـتـــﮧ بـــפּב : قـشـــآع : בرבے ڪــ ـﮧ ـآבҐ رـآ اَز בرمــــآن { مـایــפּس } مـے ڪـنَــב . . .
12-02-2013، 17:27
شناسنامه زندگی
نام:رنج نام پدر:مشقت شهرت:اواره شغل:ولگردی محل صدور:دنیای فراموش شدگان شماره شناسنامه:نامعلوم نام مادر:سلطان غم نام همسر:گریه دین:مسلمان محل کار:شرکت نا امیدی محل سکونت:شهر مکافات محکومیت:زندگی کردن جرم:به دنیا امدن هدف:دنیای اخرت تاریخ تولد:هزاروسیصدوهیچ گروه خونی:نفت سیاه ادرس:خیابان بدبختی چهارراه تنهایی کوچه دربدری بلوک بی نهایت ... یادمان باشد سر سجاده عشق؛ جز برای دل محبوب دعایی نکنیم یادمان باشد اگر خاطر مان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سرو پایی
12-02-2013، 21:18
اَگــــَـ ـر خـیــلیــــ مــِــهــرَبــ ــآنــــ شــَود وَرَقـــ میــ ــزَنــَ ـد
ولــیـــ اَغلــَبــــ آدَمـــ را مـــُ ــچــالــــهـ میــکُـــ ــنَـــد "روزگـــ ــآر"
12-02-2013، 22:40
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اندکه هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!نمی دانم غریبه ها ” تــــــــــــــــــــو ” شده اندیا تو ” غریبـــــــــــــــــــــــــــه ” ؟؟!!...
12-02-2013، 23:07
این سیگاری که می کشم...
همان فریاد هایی است که نمی توانم بزنم... همان حرف هایی که یارای گفتن به کسی ندارم... همان دلتنگی هایی که روز به روز پیرم میکند... همان خاطراتیست که نه تکرار می شوند و نه فراموش... همان تنهایی هایی که کسی پُرش نمی کند
| |||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|