ارسالها: 906
موضوعها: 620
تاریخ عضویت: Oct 2012
سپاس ها 1757
سپاس شده 3365 بار در 924 ارسال
حالت من: هیچ کدام
شنیده ام که تو عکس شکسته می کشی با رنگ
اگر حقیقت است بیا من شکسته ام بی سنگ
ارسالها: 55
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
سپاس ها 7
سپاس شده 36 بار در 26 ارسال
حالت من: هیچ کدام
دوست ان است که گیرد دست ذوست/درپریشان حالی ودرماندگی
دستم بوی گل میداد مرا بحکم چیدن گل گرفتند اما هیچ وقت کسی فکر نکرد شاید گلی کاشته باشم (از اینا زیاد دارم )
ارسالها: 156
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 403
سپاس شده 512 بار در 249 ارسال
حالت من: هیچ کدام
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
خداوندا !
مگر نهاینکه من نیز چون تو تنهایم
پس مرا دریاب
و به سوی خویش بازگردان ،
دستان مهربانت را بگشا که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم...
ارسالها: 123
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
سپاس ها 237
سپاس شده 136 بار در 79 ارسال
حالت من: هیچ کدام
23-01-2013، 17:26
(آخرین ویرایش در این ارسال: 23-01-2013، 17:28، توسط mojdeh1.)
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
دل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
من به قلبم افتخار میکنم.
با آن بازی شد،
زخمی شد،
به آن خیانت شد،
سوخت و شکست،
اما به طریقی هنوز کار می کند.
ارسالها: 156
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 403
سپاس شده 512 بار در 249 ارسال
حالت من: هیچ کدام
دیدی ای دل که غم عشق دگرباره چه کرد؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟
خداوندا !
مگر نهاینکه من نیز چون تو تنهایم
پس مرا دریاب
و به سوی خویش بازگردان ،
دستان مهربانت را بگشا که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم...
ارسالها: 98
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jan 2013
سپاس ها 351
سپاس شده 226 بار در 127 ارسال
حالت من: هیچ کدام
دردمارادرمان نیست القیاث
حجرماراپایان نیست القیاث
ارسالها: 156
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 403
سپاس شده 512 بار در 249 ارسال
حالت من: هیچ کدام
سالکی پرسید چه داری آرزو؟
گفتم سکوت!معنی صدنکته را در یک سخن پیچیده ام
خداوندا !
مگر نهاینکه من نیز چون تو تنهایم
پس مرا دریاب
و به سوی خویش بازگردان ،
دستان مهربانت را بگشا که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم...
ارسالها: 104
موضوعها: 27
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 1144
سپاس شده 941 بار در 123 ارسال
حالت من: هیچ کدام
رو که در خانه خود بسته ایم
نیست گه کار بسی خسته ایم
نمـی دانـَم…
آلزایـمر بودی یا عـشق؟!
از روزی کـه مُبتلایَت شُدم
خـودم را
از یـاد بردم…
ارسالها: 156
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 403
سپاس شده 512 بار در 249 ارسال
حالت من: هیچ کدام
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
خداوندا !
مگر نهاینکه من نیز چون تو تنهایم
پس مرا دریاب
و به سوی خویش بازگردان ،
دستان مهربانت را بگشا که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم...
ارسالها: 123
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
سپاس ها 237
سپاس شده 136 بار در 79 ارسال
حالت من: هیچ کدام
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود.
من به قلبم افتخار میکنم.
با آن بازی شد،
زخمی شد،
به آن خیانت شد،
سوخت و شکست،
اما به طریقی هنوز کار می کند.