رفیق نیمه راهی و...

[Armina]

دست و دلم از حرف خالی است

هرچه هست تویی

و تو حرف نداری

[Apathetic]

عشق هايت را مثل کانال تلويزيون عوض مي کني و افتخار مي کني که عشق برايت اين چنين است !

و من مي خندم . . .

به برنامه هايي که هيچکدام ، ارزش ديدن ندارند




درد اخر:

هست" را اگر قدر نداني "بود" مي شود

چه تلخ است که " هست" کسي "بود" شود

[Armina]

کاش همیشه در کودکی می ماندم

تا به جای " دلم " سر زانوهایم زخمی میشد

[frozen✘girl]

گوشت را بیاور جلو ، هیســـــــــ !
نگذار کسی بفهمد که قرار است مهم ترین راز زندگی ام را به تو بگویم ...
نگذار کسی بفهمد "دوستت دارم !"

[Armina]

من رفتنی نبودم. . .
. . .

تو بند کفشهایم را محکم کردی . . .

منم رفتم!!!

[Apathetic]

این که نامش زندگیست .....


ما را کشت !


مانده ام ...


آنـــکه نامش مرگ است با من چه می کند؟!

[*mrm*]

........

[Armina]

حواسَــ ــــ ــتـْـ بــِہ دِلَـتــْ باشَـد

آטּ را هَر جایــے نَگُـــــذار ...

ایـטּ روزهـا دِلـْ را مـیــ ـــ ــدُزدَنـْد

بَعد کــِہ بــِہ دَردِشاטּ نَخُوردے

جاے صَنـْدوقِ پُسـتــْ آטּ را

دَر سَطـْلِ آشـْغالـ میــے اَنـْدازَنـْد

وَ تو خوبـْـ میدانــے دِلــے کــِہ الـْمثنــے شُد

دیگر دلـْ نمــے شود

[Apathetic]

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دور میمانم که نزدیک بماند...

[Snow-Girl]

نشسته ایم و با هم نقطه بازی میکنیم

خودم و دلم را میگویم

زبان نفهم ،نمیفهمد قواعد بازی را

تمام خانه هارا با اسم تو پر میکند