ارسالها: 470
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Dec 2012
سپاس ها 1075
سپاس شده 700 بار در 341 ارسال
حالت من: هیچ کدام
جوابـــــم نکن مُــــــردم از نا امیـــــدی
شاید عاشقـم شی خدا رو چه دیدی
خیال کـــن جواب منــــــو دادی امـــــا
عزیــــزم جواب خدا رو چـــی می دی
همین جوری اشکام سرازیر می شن
دیــگــــه از خـــــودم اختیـــــاری ندارم
من از عشق چیزی نمی خوام به جز تــــ❤ ــو
ولــــــی از تو هیچ انتظـــــاری نـــدارم
صبوریــــــم کمِ بی قراریــــــم زیــــــــادِ
چقدر بــــــی قرارم منه صاف و ســـاده
ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15381 بار در 6331 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ـه ســ ــــ ـاבگــے بخشیــدمــ ...
حـــالا مــ ـــانــבه امــ چِگـــפּنــه بـِבـפּלּ او
بــِـه ســ ـــــاבگــے زِنــבگــے ڪُنــمــ ...!
ارسالها: 1,877
موضوعها: 34
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 5513
سپاس شده 6600 بار در 3565 ارسال
حالت من: هیچ کدام
13-01-2013، 19:52
(آخرین ویرایش در این ارسال: 13-01-2013، 19:53، توسط ÐeaÐ GiЯl.)
در رویاهایت جایی برایم باز کن....
جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد...
خسته شدم از بی جایی...
ارسالها: 1,877
موضوعها: 34
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 5513
سپاس شده 6600 بار در 3565 ارسال
حالت من: هیچ کدام
همیشه سکوت نشانه رضا نیست...
گاه سکوت یعنی«اما»
یعنی «اگر»
یعنی هزارو یک دلیل
که «دل» میترسد بلند بگوید.....
ارسالها: 22
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: May 2012
سپاس ها 10
سپاس شده 19 بار در 11 ارسال
حالت من: هیچ کدام
دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست
اگر برف بیاید هست
اگر برف نیاید نیست
مثل دنیای من
اگر تو باشی هستم
اگر نباشی .....!
ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15381 بار در 6331 ارسال
حالت من: هیچ کدام
با وحشی ترین حیوون اگه محبت کنی
جوابتوبامحبت میدن
نمیدونم چرا بعضی از آدما محبت میبینن
وحشی میشن
ارسالها: 64
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
سپاس ها 35
سپاس شده 82 بار در 62 ارسال
حالت من: هیچ کدام
آزمون بود و تمنای دو عشق بیستون بود و تمنای دو دوست
در زمانی که چو کبک
تیشه میزد«فرهاد»! خنده میزد«شیرین»
نه توان گفت به جانبازی فرهاد
«افسوس»
نه توان کرد ز بیداری شیرین
«فریاد»
کار شیرین به جهان شور برانگیختن است
عشق در جان کسی ریختن است !
کار فرهاد برآوردن میل دل دوست .
خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن
خواه با کوه در آویختن است.
رمز شیرینی این قصه کجاست؟
که نه تنها شیرین بی نهایت زیباست؟
آن که آموخت به ما درس محبت میخواست:
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
تب و تابت بودت هر نفسی
به وصالی برسی یا نرسی!
سینه بی عشق مبادا!!!
بس که دیواردلم کوتاه است هرکه ازکوچه تنهایی من می گذردبه هوای هوسی هم که شده سرکی میکشدو میگذرد...