27-12-2012، 12:59
از روزی که نامتـــ
ملکه ی ذهنمـــ شد،
احساســ می کنمــ جمجمه امـــ
با شکوه ترینـــ امپراتوری دنیاستـــ...
ملکه ی ذهنمـــ شد،
احساســ می کنمــ جمجمه امـــ
با شکوه ترینـــ امپراتوری دنیاستـــ...
|
چه بر ســــ ـر عـشـ ــــــق آمــ ـده |
||||||||||||||||||||
27-12-2012، 12:59
از روزی که نامتـــ
ملکه ی ذهنمـــ شد، احساســ می کنمــ جمجمه امـــ با شکوه ترینـــ امپراتوری دنیاستـــ...
27-12-2012، 13:29
בنبال کســـی میگرבم که تو ےبهار زنگ بزنم بــבوטּهیچ دلیل
بگم: میا ےبریم زیر ایـטּ رگبار و هوا ےخوش قدم بزنیم؟ בر جوابم فقط بگه: نیم ساعت בیگه کجا باشم؟ تو ےتابستون که زنگ...بزنم بــבو טּهیچ دلیل بگــم: میا ےبریم خیابون ولیعصر از ونک تا هر جا شــבقدم بزنیم؟ בر جوابم فقط بگه: ناهار اونجایے که من میگمااااتو ےپاییز زنگ بزنــم بــבو טּهیچ בلیل بگم: میاے صدا ےناله ےبرگاےسعدآباد رو בر بیاریم خش خش صــב بــבטּ؟בر جوابم فقط بگه: בوربینتم بیاریااا تو ےزمــستون زنگ بزنم بــבون هیچ בلیل بگم: چنارا ےولیعصر منتظرن با یه عالمه برف، بعــב با ترבیــבبپرسم: میا ےکــه؟ בر جوابم بــבون مکث بگه : یه جفت دستکش میارم فقط یه لنگه مــטּیه لنگه تو... سر اینکه دستاےگره شدمو טּتوی جیب کےباشه بعــבا تصمیم میگیریم !
27-12-2012، 15:33
هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم
غزل آغاز شد شاید بدانی دوستت دارم که حتی لااقل اینجا بخوانی دوستت دارم ز دل بر خاستم تا در غزل باران احساسم نپنداری که من تنها زبانی دوستت دارم از اوج چشمهایت جرائت پرواز می گیرم زمینی هستم اما آسمانی دوستت دارم تو را جان می فشانم اگر هزاران بار جان گیرم هزاران بار با هر جان فشانی دوستت دارم قسم بر لحظه اعدام بر رگبار مژگانت به آن زخمی که بر دل می فشانی دوستت دارم زدی آتش به جانم با کلامی آتشین اما بدان من با همه آتش بجانی دوستت دارم درون آیینه با یک نگاه ساده می فهمی که تنها آنقدر که دلستانی دوستت دارم به عاشق ماندن و تنهایی و پژموردگی سوگند که تو حتی اگر با نمانی دوستت دارم غزل پایان گرفت و من در اینجاخوب می دانم بدانی یا ندانی جاودانی دوستت دارم
27-12-2012، 16:15
روزگـار لَعنتــی ...
هـــَـــــــــر سـازی کِـه زدی رَقصیـدم بـی اِنصـاف یک بــار هَـم تـو بِـه سـاز مَـن بـِــرقــص ؛ ببیــــــــن ... دِلــمـ چـِـه " شـــــــــــوری " میـزَنـد
27-12-2012، 17:21
سلام هــــــــوای بـارانی!
از آدما دلگـــیر نشو ... تهمت زدن طبیعت آدمهاست ... وقتی به هوای بارانی میگویند ... خــــــراب ...!
27-12-2012، 18:21
هر بار که می خواهم به سمتت بیایم، یادم می افتد
"دلتنــــــــــگی" دلیل خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست. . .
27-12-2012، 20:10
به اولين قاصدکي که از شهرقشنگ زندگى تو بگذره پيغام ميدم
که هيچ چيز نمى تونه مهرت رو از دلم جدا کنه حتى فاصله ها........
27-12-2012، 23:59
◆ نمـے בونــم چـہ رمـزيـه
لـآـمــصـụ بـعـضـــيـــا بــﮧ اבҐ مــيگـטּ "عزيزم" انگــــــار فحـــش בاבטּ ولـے بعـــضيــا هــستـטּ بــﮧ ادم مــيگـטּ "ديـ√ـوونـﮧ" انگار בنــيا رو بـﮧ اבҐ בاבטּ...◆
28-12-2012، 11:03
خیال کن روزگارم......رو به راهه...!
خیال کن رفتی و دلم نمرده...! خیال کن مهربون بودی وقلبم... کنار تو ازت زخمی نخورده...! خیال کن هیچی بین ما نبوده.. خیال کن خیلی ساده داری میری... خیال کن بی خیاله بی خیالم...! شاید اینجوری....ارامش بگیری... گذشتی از من و ساکت نشستم... گذشتی از من و دیدی که خستم... تو یادت رفته که توی چه حالی... کنارت بودم و زخمات و بستم....!
28-12-2012، 14:06
روزے مے رسَـد کـِﮧ دَر خیال خُـود
جای خالے ام را حِس کـُـنے دَر دِلَت با بغض بگـُویے : " ڪاش اینجآ بود " اما مَـטּ دیگـَـر بـﮧ פֿـوآبَت هَم نِمے آیَم!! | ||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|