16-12-2012، 16:09
هروقت به مهربانی های تو فکر میکنم
با خود میاندیشم که چگونه ممکن است
فرشته ای در چنین ارتفاعی پایین پرواز کند؟
با خود میاندیشم که چگونه ممکن است
فرشته ای در چنین ارتفاعی پایین پرواز کند؟
|
چه بر ســــ ـر عـشـ ــــــق آمــ ـده |
|||||||||||||||||
16-12-2012، 16:09
هروقت به مهربانی های تو فکر میکنم
با خود میاندیشم که چگونه ممکن است فرشته ای در چنین ارتفاعی پایین پرواز کند؟
16-12-2012، 16:09
از غمت ای نـــــازنین عــزم سفر میکنـم
قبله خود بعــــد از این ســوی دگر میکنم میروم و میبرم داغ جفـــــایت به خــویش هجــر و وصال تــورا خـاک به سر میکنم تا نخـــورد دیگـــری بــاز فریب تـــــــرا در همـــه جــا از غمت غلغلــه سرمیکنم قصــهء جـــور تورا ای بت نـــا آشنـــــا با دل پــــر غصه و دیــــــدهء تــر میکنـم
16-12-2012، 16:11
نمیدانم !
من در دوستداشتنت غرق شدهام ...؟ یا دوستداشتنت در من ...؟ هرچه هست جداییشان / درست بر عکس من و تو خیلی سخت است!
16-12-2012، 16:12
چقدرسخته پس ازپشت سرگذاشتن کلی خاطره ی قشنگ
بابی اعتنایی وبی تفاوتی بهت بگه: هرجورراحتی کسی مجبورت نکرده بمونی!!
16-12-2012، 16:13
دلشوره مرا نداشته باش !
اینجا هم اتاقی من حسرت توست ، رنج میخورم ، اشک مینوشم ، من خوبم ! میدانم با حسرتت چگونه تا کنم ، فقط برای من بنویس : " هنوز هم لبخند میزنی؟ "
16-12-2012، 16:15
دلــَم میخـواهد جـا خـوش کنــَم
در دنـج تریــن جای ِ کافــه ای سیــگار پشـت ِ سیـگار دود کنـَم و کـَکـَم هم از رفتـنَش نگــَزد ... بعــدتــرش یـِک فنجــان قهــوه ِ تلــخ ِ تلــخ سفـآرش بدهَم و با تلــخی ِ وجــودم سـَر بکـِشَم ... بعــدَش کـه تلخــی تمــام ِ وجـودم را گرفـت , اشــک هایـَم را پـآک کنــم و آن لبخنــد ِ تظاهـُر آمیز را بزنــم و کافــه را تــَرک کنــَم ...
16-12-2012، 16:17
من کفر نمی گویم
فقط می ترسم ! تو باشی نمی ترسی؟ وقتی اجابت هیچ دعایی را به چشمانت نبینی ؟!
16-12-2012، 16:19
از آدمها دلگیر نشو
نیش زدن طبیعت شونه سال هاست که به هوای بارونی می گن: خــــــراب... !!!!
16-12-2012، 16:21
به تنها چیزی که فکر می کنی
اشک های بی پناه من است که بی قرارانه به روی گونه هایم لغزیده اند و من ارام پناهشان داده ام! اهای ببینم؟!! گریه هم نمی توانم بکنم؟
16-12-2012، 16:23
صدای پایش آرام و آرام به گوشم میرسد
چیک چیک... گونه ام را بوسید. نم نم ... از گوشه چشمم چکید. باز هم خاطراتم زنده شد من و تو به یاد بارون یا شاید به یاد تو من و بارون فرقی نمیکند چه در کنارم باشی. چه در کنارش باشی... زیر باران یاد تو مرا خیس میکند.
| |||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|