چه بر ســــ ـر عـشـ ــــــق آمــ ـده

[melodi+]

هروقت به مهربانی های تو فکر میکنم

با خود میاندیشم که چگونه ممکن است

فرشته ای در چنین ارتفاعی پایین پرواز کند؟

[Armina]

از غمت ای نـــــازنین عــزم سفر میکنـم

قبله خود بعــــد از این ســوی دگر میکنم

میروم و میبرم داغ جفـــــایت به خــویش

هجــر و وصال تــورا خـاک به سر میکنم

تا نخـــورد دیگـــری بــاز فریب تـــــــرا

در همـــه جــا از غمت غلغلــه سرمیکنم

قصــهء جـــور تورا ای بت نـــا آشنـــــا

با دل پــــر غصه و دیــــــدهء تــر میکنـم

[melodi+]

نمی‌دانم !

من در دوست‌داشتنت غرق شده‌ام ...؟

یا دوست‌داشتنت در من ...؟

هرچه هست جداییشان / درست بر عکس من و تو

خیلی سخت است!

[Armina]

چقدرسخته پس ازپشت سرگذاشتن کلی خاطره ی قشنگ
بابی اعتنایی وبی تفاوتی بهت بگه:
هرجورراحتی کسی مجبورت نکرده بمونی‏!‏‏!‏

[melodi+]

دلشوره مرا نداشته باش !


اینجا هم اتاقی من حسرت توست ،

رنج میخورم ، اشک مینوشم ،

من خوبم ! میدانم با حسرتت چگونه تا کنم ،

فقط برای من بنویس :

" هنوز هم لبخند میزنی؟ "

[Armina]

دلــَم میخـواهد جـا خـوش کنــَم
در دنـج تریــن جای ِ کافــه ای
سیــگار پشـت ِ سیـگار دود کنـَم و
کـَکـَم هم از رفتـنَش نگــَزد ...
بعــدتــرش یـِک فنجــان قهــوه ِ تلــخ ِ تلــخ سفـآرش بدهَم و
با تلــخی ِ وجــودم سـَر بکـِشَم ...
بعــدَش کـه تلخــی تمــام ِ وجـودم را گرفـت ,
اشــک هایـَم را پـآک کنــم و
آن لبخنــد ِ تظاهـُر آمیز را بزنــم و
کافــه را تــَرک کنــَم ...

[melodi+]

من کفر نمی گویم

فقط می ترسم !

تو باشی نمی ترسی؟

وقتی اجابت هیچ دعایی را به چشمانت نبینی ؟!

[Armina]

از آدمها دلگیر نشو

نیش زدن طبیعت شونه

سال هاست که به هوای بارونی می گن: خــــــراب... !!!!

[melodi+]

به تنها چیزی که فکر می کنی

اشک های بی پناه من است

که بی قرارانه به روی گونه هایم لغزیده اند

و من ارام پناهشان داده ام!

اهای ببینم؟!!

گریه هم نمی توانم بکنم؟

[Armina]

صدای پایش آرام و آرام به گوشم میرسد
چیک چیک...
گونه ام را بوسید.
نم نم ...
از گوشه چشمم چکید.
باز هم خاطراتم زنده شد
من و تو به یاد بارون
یا شاید
به یاد تو من و بارون
فرقی نمیکند
چه در کنارم باشی.
چه در کنارش باشی...
زیر باران یاد تو مرا خیس میکند.