امتیاز موضوع:
  • 62 رأی - میانگین امتیازات: 4.39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2)

هرروز تکراریست

صبح هم ماجرایی ساده ایست

گنجشکها بی خودی شلوغش می کنند...
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 44
 سپاس شده توسط ps3000
آگهی
چقد باید بمونم تا بشه عشقت فراموشم؟
لباسم بوی تو میده ،دیگه حیفه نمی پوشم
واسم عادت شده حتما،که عطرت رو تنم باشه
یا حتی بعد هر دعوا،گناهت گردنم باشه
دلم لک می زنه واست،
زمانی که ازم دوری
ولی در خاطرم هستی دیگه اینجاشو مجبوری
اگه حرف ،حرف من باشه هنوزم مرد و مغرورم
ولی...
میرم تو خوش باشی ،منم اینجاشو مجبورم..
مـَسـيـرُ
مـيـشـهـ
سـاخـت از
رو
هَـدَفـ
 سپاس شده توسط ♥ هومن♥
پایانم نزدیک...

می شمارد لحظه ها را به دقت...

تیک تاک...

کی فرو خواهد نشست این نفس...

ودر پس این تلاطم...

چشمانی مرا به آرامش می خواند..
. ҉ مـے روے !!!

.::هَـوایـتـ نـیـسـت::.

و بـہـ هـمـیـטּ راحـتـے .:: احـسـاسـات ِ مـטּ خَـفـه ::. مـے شَـونـב...

.::آبـے کـہــ روز آخـر پـشتـ سـرتـ ::. ریـخـتـمـ ؟!

.::آبـروے בلـمـ ::. بـوב... ҉
 سپاس شده توسط ♥ هومن♥
برای خیانت هزار راه است. . .

اما هیچ کدوم بدتر از تظاهر به دوست داشتن نیست . . .
A Friend is nothing but a known enemy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) 44
گفت بنویس گفتم با چه بنویسم قلم ندارم گفت با استخوانت بنویس گفتم مركب ندارم با چه بنویسم گفت با خونت بنویس گفتم ورق ندارم بر روی چه بنویسم گفت بر روی قلبت بنویس گفتم چه بنویسم گفت بنویس دوست دارم
 سپاس شده توسط i think just about you
به سلامتی اون کسی که داشت میرفت گفتم نرو نمیتونی فراموشم کنی …
برگشت نگام کرد گفتم دیدی نمیتونی …
گفت: ببخشید شما ؟
مـَسـيـرُ
مـيـشـهـ
سـاخـت از
رو
هَـدَفـ
 سپاس شده توسط ♥ هومن♥
شب را دوست دارام بخاطر سكوتش سكوت را دوست دارم بخاطر آرامشش آرامش را دوست دارم بخاطر بودنش در تنهایی تنهایی را دوست دارم بخاطر بودنش در عشق و عشق را دوست دارم بخاطر دوست داشتنش
 سپاس شده توسط i think just about you
راستش را نگو...!
یک عمر دروغ به خوردم دادی و حالا باز هم
دورغ بگو مثل سابق....!
که ترک عادت موجب مرض است....
مـَسـيـرُ
مـيـشـهـ
سـاخـت از
رو
هَـدَفـ
 سپاس شده توسط ♥ هومن♥
صدای چک چک اشکهایت را از پشت دیوار زمان می شنوم و می شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ‌، برای ستاره ها ساز دلتنگی می زنی و من می شنوم می شنوم هیاهوی زمانه را که تو را از پریدن و پرکشیدن باز می دارد آه ، ای شکوه بی پایان ای طنین شور انگیر من می شنوم به آسمان بگو که من می شکنم ! هر آنچه تو را شکسته و می شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته
 سپاس شده توسط i think just about you
یادش بخیر..
همیشه موقع خواب،
عکس قاب شده ات را گرد گیری می کردم!
اما از آن روزی که رفتی..
عجیب دلم غبار گرفته است.
تو خودت را اذیت نکن،
می دانم..
از دست قاب خالی کاری بر نمی آید!!


مـَسـيـرُ
مـيـشـهـ
سـاخـت از
رو
هَـدَفـ
 سپاس شده توسط ♥ هومن♥


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 20 مهمان