17-11-2012، 13:15
اتاقم ، مقدس ترین جای دنیا می شود ...
وقتی به نیت تو با خودم خلوت میکنم ...
وقتی به نیت تو با خودم خلوت میکنم ...
|
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ |
||||||||||||||||||||||||||
17-11-2012، 13:15
اتاقم ، مقدس ترین جای دنیا می شود ...
وقتی به نیت تو با خودم خلوت میکنم ...
17-11-2012، 16:54
خدایاااااااااااااا.................
جسدی پوسیده ام از دهانم سکوت نفس می کشد و عشقی خاموش که از یادم نمی رود . . . جسم یخ زده و جان افتاده ام را به دستان تو می سپارم شاید گرمی دستانت جانی باشد بر تنم لبهایم را روی لبهایت می گذارم تا نفسی باشد برای جسم از نفس افتاده ام . . .
17-11-2012، 16:57
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم ! چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم
17-11-2012، 17:03
یکی بود یکی نبود
روزی می آید یکی هست و یکی نیست... وقتی بچه بودم و از بازی روزگار بی خبر پیش خود می گفتم چرا اول قصه ها یکی بود یکی نبود هست اما حالا بعد از گذشت سالها دریافتم که باید آخر قصه گفت یکی بود یکی نبود.... اول قصه همه راستگو، اما آخر قصه دروغ ها بیداد می کند آخر قصه تنهایی هست آن زمان کسی هست و من نیستم کسی جای من نشسته و من تنها هستم. کاش یادم در دلش می ماند هیچ چیز بی ارزش تر از صداقت نیست تمام رنج هایم حاصل صداقتم بود و سر انجام آن روز خواهد آمد آن روز که من نیستم و تو با دیگری هستی من هستم و هیچ کس جای تو نیست همانند دیروز تنها می شوم کاش این قصه هیچ گاه آغاز نمی شد ........
17-11-2012، 17:04
ای عاشق دل شکسته،
جزء تو کسی را ندارم. دلم را نشکون برگرد...
17-11-2012، 17:11
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست باید که سفر کرد به محبوب رسیدن اما نتوان کرد دگر قافله ای نیست
17-11-2012، 17:12
امشب گریه میكنم
گریه میكنم برای تو برای خودم برای تموم اونایی كه خواستن گریه كنن نتونستن برای تمام اون چیزی كه خواستی و نبودم خواستم و بودی امشب گریه میكنم به وسعت دریا به وسعت بیشه به وسعت دل عاشق برای تو برای تو ... و به پاس احترام تمام تحقیرهایی كه از دیگران شنیدم وهنوز شكست نخوردم چون عاشقم ، عاشق
17-11-2012، 17:24
امشب باز از سکوت شب تورا میخواانم
توراکه هر شب نگاهت را در اوج آسمانها می یابم امشب باز نگاه پر مهرت را می خواهم نگاهی را که گذاشت مرا تنها امشب باز وجودم لبریز از عشق شده دوباره نام تلخ عاشق بر زبانم را می خوانم امشب باز حس پروازو کرده دلم حسی که با تو افتاد تو دلم....
17-11-2012، 17:33
اگر بعد از مرگم از تو پرسیدند
كه آن وجودی را كه زمانی با تو میدیدند كه بود؟ بگو دنیایی از عشق بود كه به خاطر حسرت كرانه عشق جوش وخروش میكرد بگو دیوانه ای بت پرست بود كه بتش را دیوانه وار دوست می داشت بگو اشك در بدری بود كه به هیچ دیده ای به جز دیده ی من آشیان نداشت بگو بگو برای اندك زمانی با من بود ولیكن تا آخرین لحظه هایش می گفت : دوستت میدارم ![]() ![]() ![]() ![]()
17-11-2012، 17:43
آه...گر زمن گویند او که بود؟
خواهم گفت:فرشته ای زیبا بود که در اعماق وجودش عشق را پنهان میکرد خواهم گفت:ستاره ای بود که با درخشیدنش همگان را لب به سوی آرزوی دیرینه سخن می گشود خواهم گفت:نمیدانم شاید حسی بود در عمق وجودم که که متائثر از چشمان زیبایش اورا ندیده میستاندم خواهم گفت:او پرنده ای بود که عشق را هردم به دم بر زبانش زمزمه میکرد ولی عاشق از شنیدن صدای آن بی اعتنا بود
| ||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 3) | |||||
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) |