شعر بگو شعر بشنو ،فقط شعر عربی :]

[מַברִיק]

- كي تنجح في الحياة فأنت تحتاج الى أمرين، التجاهل والثقة.

_مارك توين

[itinamk]

أنا العاشق السئ الحظ
لا أستطیع الذهاب الیکِ
و لا أستطیع الرجوع الی
تمرد قلبی علی..
من آن عاشق نگون‌بختم
که نه میتوانم سوی تو بیایم
نه میتوانم به خود برگردم
این قلب علیه من عصیان کرده است...

[מַברִיק]

نقابل ناس، نفارق ناس، وماشية الحياة عادي
حال الدنيا بيتغير مابين الثانية والتانية، هنعمل ايه؟
وده جارح وده مجروح وده عايش على الماضي
وأحوالنا دي بتحيّر ولو نرضى هتحلالنا، بنزعل ليه
 

آدم ها رو ملاقات می کنیم، ازشون جدا می شیم، و زندگی‌راه خودشو می‌ره...
دنیا در طول یه ثانیه تا ثانیه ی بعدش تغییر می کنه، چه میشه کرد؟
یکی دل می شکنه، یکی دلش شکسته می شه، یکی هم توی گذشته زندگی می‌کنه...
حال و روزمون سر در گمه، ولی اگه راضی باشیم زندگی برامون قشنگ می شه، چرا غصه بخوریم؟


ومين الدنيا دايماله؟ محدش ضامن الأيام
يابخت اللي رضي بحاله وفرّق بين حلال وحرام
سؤال واجابته عارفينها، في يوم هنسيبها، واخدين ايه؟
مادام سايبنها سايبنها هنتضايق ونزعل ليه
 
کی بوده که دنیا همیشه به کامش باشه؟ هیچکس نمی تونه روزگارو ضمانت کنه
چه خوشبخته اونی که از زندگی ش راضیه و‌درست‌ و غلط رو‌ تشخیص میده
سوالیه که جوابش رو می دونیم، یه روزی اینجا رو ترک می کنیم، و چی می بریم،
اگه قراره به هر حال از این دنیا بریم چرا غصه بخوریم و ناراحت باشیم؟

نصيحة عيش ومتخليش في حاجة شاغلة تفكيرك
غير الفرحة وغير ضحكة مبتفارقكش، في ملامحك ومش بتروح
ترتب ايه وتحسب ايه؟ نصيبك كله هيصيبك
لكن عافر مع الفرصة ومتسبهاش في يوم أبدا تضيع وتروح

اين نصيحتو از من بشنو!
زندگي كن و نذار هيچ چيز فكرتو درگير كنه،
غير از شادي و خنده كه نذار ازت جدا بشن و از صورتت برن...
براي چي انقد ترتيب بندي و حساب كتاب مي كني؟ چيزي كه براي تو باشه بهت ميرسه
اما فرصتا رو غنيمت بشمر و نذار هيچوقت از دستت برن و از بين برن

دقيقة بص كده حواليك هتلقى شمس بتنوّر
وبعديها في عز الليل قمر سبحانه مين صور منوّر ليك
تمللي الأمل موجود قريب للي شايفينه
هتتفائل هتضحكلك، في غمضة عين هتبقي الدنيا ملك ايديك

یه دقیقه به دور و برت نگاه بنداز، خورشید رو خواهی دید که نورافشانی می کنه
و بعد نيمه شب ماه كه نورانيه...
امید همیشه وجود داره، نزدیک به کسایی که می بیننش
اگه خوشبين باشي، بهت لبخند ميزنه و در چشم به هم زدنی دنیا مال تو میشه
 
حياتنا ساعات بنرسمها وبنجمّلها بالألوان
في لون نختاره يكتمها ولون يدي لحياتنا آمان
همومك بكره هتعدي مفيش حاجة مبتعديش
حياة عايزاك تكون عِنَدي وكل ما تقوي فيها تعيش
 
يه وقتايي زندگيمونو نقاشي مي كنيم و با رنگا قشنگش مي كنيم، رنگ هایی هستن که انتخابشون می کنیم و زندگی رو غمگین می کنن و رنگ های دیگه ای که آرامش رو به زندگیمون میارن
غصه هات فردا ميرن، هيچ چيزي نيست كه هميشگي باشه
زندگي مي خواد كه تو سر سخت و سمج باشي
و مادامي كه قوي ميشي زندگي مي كني!

_ تامر حسين

[TAHA.h]

السلام السلام الهمگی السلام


چقد من نمکم

[ابراهیم هادی]

لـلـقَمرِ وجوهٌ عديدة، ولكن مهما تشقلبت أحواله، يبقى اسمهُ قمر!
كذلك أنت، بحزنك، بتعبك، بفرحك، بضعفك، بنشاطك، بكلّ حالاتك:

تَظلُّ
"قمرًا"!

[מַברִיק]

"أحبيني، بعيداً عن بلاد القهر و الكبت بعيداً عن مدينتنا التي شبعت من الموت..."

دوستم داشته باش. دور از سرزمینِ خشم و سركوب؛دور از شهرمان که از مَرگ لبریز شده

-نزار قبانی

[Medusa]

مهما تعددت النساء ، حبيبتي

فالأصل أنتِ …
مهما اللغات تعددت
والمفردات تعددت
فأهم ما في مفردات الشعر
أنتِ …
__

هرچند زنان بسیارتر شوند

اما...
مهم‌ترین تویی
هرچند واژه‌ها فزون شوند 
و گل‌واژه‌ها زیاد
اما...
باشکوه‌ترین گل‌واژه‌های شعر
تویی... تویی!

| نزار قبانی - قصيدة حب فرعونية |

[מַברִיק]

أحبُكِ جداً ... !
وأعرفُ أني بغابات عينيكِ وحدي أحاربْ
وأني كـُكل المجانين حاولتُ صيد الكواكبْ
وأبقى أحبُك رغم اقتناعي
بأن بقائي إلى الآن حياً
أقاوُم حبُك إحدى العجائبْ

أحبُكِ جداً ... !
وأعرفُ أني أُغامر برأسي
وأن حصاني خاسرْ
وأن الطريق لبيت أبيكِ
محاصر بألوف العساكرْ
وأبقى أحبُك رغم يقـيـني
بأن التلفُظ باسمكِ كفر
وأني أحاربُ فوق الدفاترْ

_نزار قباني

[מַברִיק]

‏ «اللامبالاة هي آخِر فُصول الوَجع»

[מַברִיק]

‏الزعل على قد المعزّة، مو على قد الغلط

‏