مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ]

[z_farhad]

من این مراد ببینم به خود که نیم شبی
بجای اشک روان، تو در کنار من باشی

[ѕααяeη]

ﯾﺎﺩ ﺑﮕﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺩﺭﯾﻎ
ﻧﯿﺴﺖ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﺪ

[моои]

دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟            
 طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

[ѕααяeη]

ﯾﮏ ﺟﻤﻊ ﻧﮑﻮﺷﯿﺪﻩ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ
ﯾﮏ ﻗﻮﻡ ﺩﻭﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻧﺪ

[z_farhad]

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد

[ѕααяeη]

در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی
حکم آنچه تو فرمایی

[z_farhad]

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند

[ѕααяeη]

ﺩﺭﺩ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﺸﯿﺪﻩ‌ﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﭙﺮﺱ
ﺯﻫﺮ ﻫﺠﺮﯼ ﭼﺸﯿﺪﻩ‌ﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﭙﺮﺱ
ﮔﺸﺘﻪ‌ﺍﻡ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ
ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ‌ﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﭙﺮﺱ

[z_farhad]

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

[ѕααяeη]

یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا
شعله از توست اگر گرم زبانی ست مرا