گفتگوی آزاد || نسخه 420

[Emmɑ]

عه عهههه عهههههههه
من خودم اسم فیکم نیکاعه-ـ-
27 سال 4 ماه و 7 روز D:
شوهر تو چند سالشه؟

هِ هِ هِ
خاککک/:
جوون 1000 ساله شه
27 سال و چند ساعت(:♥
فداش شم

الف الف الف
مرسی عسیسم
خداسایشو از سرت کم نکنه
قربونش بری
فاطی تو تابحال خاستگار داشتی؟/:

[_sehun_]

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.flashkhor.com/forum/showthread.php?tid=292543&pid=3739017#pid3739017
ایش سپاس بزنید بی ذوقا

---

هِ هِ هِ
خاککک/:
جوون 1000 ساله شه
27 سال و چند ساعت(:♥
فداش شم

الف الف الف
مرسی عسیسم
خداسایشو از سرت کم نکنه
قربونش بری
فاطی تو تابحال خاستگار داشتی؟/:

ب ب ب
ممنون عرررر♥
/:
نه/: میدونی نهایتش اینه که ی پسر موتور سوار بم تیکه میندازه تیکه های بد/: (خواستگاری ب حساب میاد؟)

[_Strawberry_]

ازاین به بعد تهران میشه جهنم واقعی-_-

[Emmɑ]

ب ب ب
ممنون عرررر♥
/:
نه/: میدونی نهایتش اینه که ی پسر موتور سوار بم تیکه میندازه تیکه های بد/: (خواستگاری ب حساب میاد؟)

ج ج ج
خواهش ژان^.^
/:خیر ولی میدونی من از 9 سالگی خاستگار داشتم دیروز یکی از فامیل دور زنگ زد گفت پسرم از پزشکی قبول شده دخترتو ندی از دیوار میدزدیمش مادربزرگمم گفت حالا که اینطوریه بیاین از در ببرینش-ـ-

[_sehun_]

ب ب ب
ممنون عرررر♥
/:
نه/: میدونی نهایتش اینه که ی پسر موتور سوار بم تیکه میندازه تیکه های بد/: (خواستگاری ب حساب میاد؟)

ج ج ج
خواهش ژان^.^
/:خیر ولی میدونی من از 9 سالگی خاستگار داشتم دیروز یکی از فامیل دور زنگ زد گفت پسرم از پزشکی قبول شده دخترتو ندی از دیوار میدزدیمش مادربزرگمم گفت حالا که اینطوریه بیاین از در ببرینش-ـ-

ح ح ح
^^♥
شتتت من خواهرم تاحالا نداشته خواستگار البته شاید داشته باشه بهش نگفتن چون ننه بابام رو این موضوعا حساسن

[Emmɑ]

ج ج ج
خواهش ژان^.^
/:خیر ولی میدونی من از 9 سالگی خاستگار داشتم دیروز یکی از فامیل دور زنگ زد گفت پسرم از پزشکی قبول شده دخترتو ندی از دیوار میدزدیمش مادربزرگمم گفت حالا که اینطوریه بیاین از در ببرینش-ـ-

ح ح ح
^^♥
شتتت من خواهرم تاحالا نداشته خواستگار البته شاید داشته باشه بهش نگفتن چون ننه بابام رو این موضوعا حساسن

ز ز ز
مادربزرگم میگه برا منم-ـ-
وایی خدا تو هم یکم پز بده دلت خالی شهD:

[моои]

خب چه تلفنی و چه حضوری یکم....... استغفراالله اینجا بچه هست

آره خلاصه امیدوارم فقط ازم بپرسه سئو بلدم یا نه و ازم تست نگارش بگیره و بیش تر نپرسه راجع به شرکتش تسیمنبتمسینتبسی

میشه بپرسم چرا ی سال دیرتر؟
هیچی میخواستم ببینم علاوه بر اونایی ک من میدونم چند نفر دیگع ت فلش امسال کنکوری ان:/

والله دقیقش رو نمی گم چون هم این جا محدودیّت داره و هم دلم نمی خواد تبدیل به بخشی از هویّتم بشه. به طور کلی یه مشکل جسمانی دارم که برام الویّته و نمی خوام تا قبل رفع شدنش که در 18 سالگی رفع می شه وارد دانشگاه بشم.

من البتّه خیلی درس خوندم تا بهمن ماه. تقریباً فقط یازدهم رو نخوندم و دهم و دوازدهم رو بستم. پس به نوعی کنکوری اَم انگار.
شما هم کنکوری هستی؟

بعله
تجربی
رشتتون چیع؟

[فرنودِ بن گیومرث]

من هم این بیماری رو دارم. وقتی به یک بخشی از کار روزانه نمی رسم می زنم زیر میز که اصلاً امروز می خوام انگل گونه زندگی کنم نمیستبمیس

قبلنا راه حلم این بود که اگه قرار بوده ساعت 8 شروع کنم و ساعت 9 پاشدم، ساعتمو یه ساعت بکشم عقب. هر جور عقب موندن از برنامه ‌رو همینطوری جبران می‌کردم. طوری که هوا تاریک می‌شد و صدای اذان مغرب از کوچه میومد و ساعت من تازه وقت ناهارو نشون می‌داد. 

یتبنتبنستنبتسنبتیسنمتبن
پیش نهاد خوبیه . یه چند وقت دیگه تحت این استراتژی جلو می رم و نه از ساعت بلکه از تقویم جا می افتم مثلاً من دارم خودم رو باد می زنم چون هوا گرمه ولی تقویمِ شخصیم می گه داره برف میاد . :دی

ازاین به بعد تهران میشه جهنم واقعی-_-

چرا حالا؟

---

آره خلاصه امیدوارم فقط ازم بپرسه سئو بلدم یا نه و ازم تست نگارش بگیره و بیش تر نپرسه راجع به شرکتش تسیمنبتمسینتبسی

والله دقیقش رو نمی گم چون هم این جا محدودیّت داره و هم دلم نمی خواد تبدیل به بخشی از هویّتم بشه. به طور کلی یه مشکل جسمانی دارم که برام الویّته و نمی خوام تا قبل رفع شدنش که در 18 سالگی رفع می شه وارد دانشگاه بشم.

من البتّه خیلی درس خوندم تا بهمن ماه. تقریباً فقط یازدهم رو نخوندم و دهم و دوازدهم رو بستم. پس به نوعی کنکوری اَم انگار.
شما هم کنکوری هستی؟

بعله
تجربی
رشتتون چیع؟

به به.
چه می خواهی بخونی دختر؟

من انسانی بودم از دهم ولی امسال ریاضی هم خوندم ولی فقط پایه دوازدهمش رو. نمی دونم چه کنکوری آخر سر می دم. نمی دونم چه رشته ای رو آکادمیک خواهم خوند.
شاید یکی از دلایلی که در به تعویق انداختن کنکور موثر بود همین ندونستن بود.

[_sehun_]

ح ح ح
^^♥
شتتت من خواهرم تاحالا نداشته خواستگار البته شاید داشته باشه بهش نگفتن چون ننه بابام رو این موضوعا حساسن

ز ز ز
مادربزرگم میگه برا منم-ـ-
وایی خدا تو هم یکم پز بده دلت خالی شهD:

پس نننه بابای توم نمیگن؟
پز چی؟ عا یکی از پسرای کلاس هفتمی ک اگ اشتب نکنم اسمش علیه(دارم اشتب میکنم) دوستام گفتن یکی از همسایه های پسرشون گفته اون عاشقمه/: خیلیم زشته/:
میدونی چرا هیچکی بم نگام نمیکنه؟
@"ƤᴏᴏƁᴏи"

[моои]

قبلنا راه حلم این بود که اگه قرار بوده ساعت 8 شروع کنم و ساعت 9 پاشدم، ساعتمو یه ساعت بکشم عقب. هر جور عقب موندن از برنامه ‌رو همینطوری جبران می‌کردم. طوری که هوا تاریک می‌شد و صدای اذان مغرب از کوچه میومد و ساعت من تازه وقت ناهارو نشون می‌داد. 

یتبنتبنستنبتسنبتیسنمتبن
پیش نهاد خوبیه . یه چند وقت دیگه تحت این استراتژی جلو می رم و نه از ساعت بلکه از تقویم جا می افتم مثلاً من دارم خودم رو باد می زنم چون هوا گرمه ولی تقویمِ شخصیم می گه داره برف میاد . :دی

ازاین به بعد تهران میشه جهنم واقعی-_-

چرا حالا؟

---

بعله
تجربی
رشتتون چیع؟

به به.
چه می خواهی بخونی دختر؟

من انسانی بودم از دهم ولی امسال ریاضی هم خوندم ولی فقط پایه دوازدهمش رو. نمی دونم چه کنکوری آخر سر می دم. نمی دونم چه رشته ای رو آکادمیک خواهم خوند.
شاید یکی از دلایلی که در به تعویق انداختن کنکور موثر بود همین ندونستن بود.

پزشکی *_* اگع قبول شم البته
روحیه ام شده 0٪
اهان به نظرم تلاش کن و کنکور ریاضی رو بده
البته باز بستگی ب علاقت دارع