امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امتیازات: 4.11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

دانی ﺯ ﭼﻪ ﻏﻨﭽﻪ ﺧﻮﻥ ﻛﻨﺪ ﭼﻬﺮﻩ ﺯ ﺷﺮﻡ؟            ﺯﺍﻥ روی ﻛﻪ ﻛﺎﺭ ﺍﻭ ﮔﻞ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺍﺳت!!
آگهی
ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺑﯽ ﺷﮏ، ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺩﯾﺪﻩ
ﻭﮔﺮ ﺻﺪ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﺤﻤﻞ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻥ ﺧﺮﺳﻨﺪ ﺩﯾﺪﻩ
همه کارم ز خود کامي به بد نامي کشيد آخر
نهان کي ماند آن رازي کزو سازند محفل ها
این جهان ارزانی تان درویش ها
چه سود باقی ماند آخر سر یاد ها!!
ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﻲ، ﮔﺪﺍﻳﻲ، ﺁﺧﺮﺵ ﻣﺮﮒ
ﺍﮔﺮ ﺯﺭﻳﻦ ﻛﻼ‌ﻫﻲ، ﺁﺧﺮﺵ ﻣﺮﮒ
گر بار گران بودیم رفتیم
گر نامهربان بودیم، رفتیم!!
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
تنهایی دلم از ماست که بر ماست
ورنه کسی کاری با ما نداشت!!
تهران شده بازیچه موهای بلندت
یک شهر نشستند تماشا بکنندت
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
 سپاس شده توسط ыкт
تو صمیمی تر از آنی که دلم میپنداشت!!
دل تو با همه آینه ها نسبت داشت!!


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ]

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 26 مهمان