بغض قلم ❥ .. (نسخه دهم)

[מַברִיק]

دهنم قرص است تو بگو 

[моои]

چه فرقی می کند... در سیرک یا در خانه ؟!

خنده ات که تلخ باشد،...

دلت کــه خون باشد،....

تو هم دلقکی..!!!!

[ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ]

‌‌

من متنفر بودن از آدما رو بلد نیستم؛ فقط یهو برام بی اهمیت میشن، دیگه پیگیر کاراشون نیستم، دیگه اهمیت نمیدم کجا می‌رن، دیگه نگرانشون نیستم؛

همین!

من متنفر شدن بلد نیستم ولی بی خیال شدنو خوب بلدم!

[מַברִיק]

مثل یک کودک بدخواب که بازیچه شده
خسته ام خسته تر از آنکه بگویم چه شده
در خیالات بهم ریخته ی دور و برم
خیره بر هر چه شدم خاطره ای زد به سرم

[єη∂ℓєѕѕღ]

‏آدما نه تنها وقتى كه بايد باشن نيستن بلكه وقتى هستن هم آدم نيستن..

[Prometheus]

مرگ همیشه باهاته...
پشت اون خنده هاته... D:

[Ɗєя_Mσηɗ]

‏همین که محمود درویش میگه :
‏اولاً : دوستت دارم !
‏ثانیاً : « هر آن چه بینمان رخ داد، اولاً را از یاد نبر .. » ((:

[Волшебник]

روی کودکی هایم زوم می کنم...
آنقدر زوم که دیگر تصویرم واضح نباشد...
حالا ذره ذره عقب و جلو می روم تا پیدا کنم!
آن اتفاق، آن روز نمی دانم همان دلیلی که من را عاشق تو کرد!
تا هر وقت خواستم حسم را تعریف کنم بتوانم بگویم از کجا شروع شد؟!
اما انگار پیدا کردن آن هم آرامم نمی کند...
من واقعا تو را بی هیچ دلیلی دوست دارم!!

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

آنقدر راهِ حل هایِ درست و منطقی ات را به


رُخم نکش من آدمِ اشتباه انتخاب کردن هایِ آگاهانه ام اگر

غیر از این بود که اصلا تو را دوست نمی داشتم /؛

[ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ]

وقتی داری به کنار گذاشتن یه آدم فکر میکنی،شک نکن چون اگه آدم درستی بود تورو به جایی نمیرسوند که بخوای تنهاش بزاری بری!