25-10-2012، 13:56
میگن شیشه احساس نداره ولی وقتی روی شیشه نوشتم دوستت دارم شیشه هم گریست
|
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ |
||||||||||||||||||||
25-10-2012، 13:56
میگن شیشه احساس نداره ولی وقتی روی شیشه نوشتم دوستت دارم شیشه هم گریست
25-10-2012، 13:56
باید از عشق بسازم غزلی قابل تو
غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو دلی از جنس بهار است که تقدیم تو باد سبز باشی و دلت خانه ی پاییز مباد .
25-10-2012، 13:57
عشق یعنی صدای بیداده گریه .سکوت تلخ فریاد .نیم نگاه شهامت در پس نقاب خیال
آخرین ترانه لالایی. گریه های بیصدا .نگاه پر زحسرت .آتش سوزان خاموش چگونه میتوان فریاد زد وقتی حتی نفسی در سینه باقی نیست. چگونه میتوان خاموش شد وقتی حتی جرعه ای سرما نیست. من در پس چهره غمگینت فریاد بیصدا را دیدم. من فریاد زدم اما صدای فریادم را چه کسی خواهد شنید؟
25-10-2012، 13:58
میان قلب من عشق تو پیداست
لبانت مثل گل خوشرنگ و زیباست مشو غمگین اگر از هم جداییم که بی رحمی همیشه کار دنیاست . ................. كاش امشب عاشقی هم پا می گرفت تشنگی هم طعم دریا می گرفت كاش امشب كوچه های منتظر یك سلام گرم از ما می گرفت این سكوت تلخ . دنیای من است كاش دستت . دست دنیا میگرفت آسمان ابری ترین اندوه را از دل سنگین شبها می گرفت پنجره دلتنگ چشمی آشناست كاش می شد عاشقی پا می گرفت
عشق رو به
هرکسی به هرکسی هرکسی نسبت نده بعضی ها لایق عشق نیستن عشق رو باید تجریه کرد دیدن فایده نداره عشق یعنی: احساس بین تام و جری با هم دشمن هستند ولی اگه همدیگه رو هم بخورند استخون هم دیگه رو دور نمیریزن عشق رو دوست دارم چون نمادش قلبه عشق نباشه قلب هم نیست
25-10-2012، 14:09
(آخرین ویرایش در این ارسال: 25-10-2012، 14:16، توسط ♥باران عشق♥.)
اين روز را رها مي کنم تا برود خداي مهربان فقط خوبي هاي اين روز را برايم نگاه مي دارد و ما بقي آن نا پديد مي شود و براي فر دايي بهتر و زيبا تر آماده مي شوم من به خواب مي روم اما خداي من بيدار مي ماند تا مسا يلم را با نظم الهي حل کند ومرا به موفقيت وشادماني و توانگري برساند [size=large] شب بود باران نمی بارید……….شکوفه لبخند نمی زد………… اولین شب بود و پی اش هزار شب و پیشش هیچ شب…………..از آسمان برف می آمد و تو نگاهت را در کوله باری خواستنی گذاشتی و عزم رفتن کردی……… فاصله ی نگاه تو تنها به اندازه ی یک نت بود………نه یک پرده…….تنها نیم پرده………..دیگر اشک هایم هم برایت حرمت نداشت…………… به پنجره((ها)) کردم…………….چقدر برف….:.((عزیز امشب نرو برف هم بهانه ای است برای نرفتتنت………)) و تو ………….ساده حتی بی هیچ لبخندی یا حتی کلامی رفتی……….. و امروز فردای دیشب……………………عجب فاصله ی نگاهمان را زیاد کردی…………. [/size] [size=large] گاهی که دلم به اندازهء تمام غروبها می گیرد [/size]
چشمهایم را فراموش می کنم اما دریغ که گریهء دستانم نیز مرا به تو نمی رساند من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست از دل هر کوه کوره راهی می گذرد و هر اقیانوس به ساحلی می رسد و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد از چهل فصل دست کم یکی که بهار است
25-10-2012، 14:16
بــــــآوَرڪُـטּ خیلے حَرفــــ استــ...
... وفــآدار دَستـهآیے بـاشے ، ڪـہ یکـبار هَـمـ لَمسِــشآטּ نَکَــرده اے ...
25-10-2012، 14:20
دلم به بهانه نديدنت گريست؛بگذاربگريدو بداند هرآنچه خواست هميشه نيست..
25-10-2012، 14:20
اینجا شعری از بد بختی ندارید اگهدارید بزارید چون من دوست بد بختیام
25-10-2012، 14:23
شعر های همتون مهشر بووووووووووووووووووود
| ||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 3) | |||||
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) |