16-12-2020، 11:06
سلام دوستان.
من پرهام هستم.
من بیوگرافی زیبایی دارم.
برایتان میگویم.
گذشته:
من 15 بهمن به دنیا آمدم.
پسری کنجکاو و عجیب بودم.
چشمانی خاکستری و روشن داشتم.
من تیراندازی در بازی های ویدیویی را زود تر از +و- یاد گرفتم.
من در چهار سالگی اولین بازی ویدیویی عمرم رو بازی کردم.
من در یک قطار بودم که یک مشت مافیا درونش بودن و میخواستن مردم رو بکشن.
من بودم و یک هفت تیر.
پدرم به من یاد داد که در بازی ها مردم عادی رو نکشم.
وقتی پا به پیش دبستانی گذاشتم،به حرف معلم ها گوش نمیکردم و با بچه ها بازی میکردم.
در کلاس اول + و - را آموختم،اما بچه ای بازیگوش بودم و معلم از من عصبانی بود.
یک بار با یکی از بچه های کلاس دعوام شده بود چون پاک کن زیبایی که داشته بودم رو از من گرفته بودند.
اون پسر رو هل دادم،دستش رو پیچوندم و پاک کنم رو گرفتم.
من نمیخواستم این اتفاق بیفته.
او نزدیک بود ضربه مغزی بشه.
ولی نشد.
همه همکلاسی ها دور من جمع شدند و میگفتند:پرهام!پرهام!پرهام!
اونا منو مسخره کردند و به معلم گفتند که من این کار رو کردم.
کلاس دوم با روشن و خاموش کردن کنسول و سیستم ها و اپ های کامپیوتری آشنا شدم.
جمع و تفریق برایم آسون بود.
ولی هنوز اذیت میکردم.
برای ندونستن روش حل که ضرب چرا باید تنبیه بدنی بشیم.
به هر نوزادی که نگاه میکردم او به من خیره میشد.
در کلاس سوم با ضرب و تقسیم آشنا شدم.
کمتر اذیت میکردم.
از کلاس اول تا کلاس سوم،پنج تا برگه احضار اولیا گرفته بودم.
برای اینکه مادرم ناراحت نشه حاضر بودم چند سال برگه هارو یک جا قایم کنم.
پدرم برای من کلکسیونی از بازی های شوتر رو خرید.
کانتر 1.6
مادرن وارفار 2و3
کم کم وارد دنیای گیم شدم و کشتن دشمن ها در یک گیم برای من خیلی آسون شده بود.
مهم:
در کلاس چهارم برای اولین بار،با دیدن یک ویدیوی یک دقیقه ای با فضا،کهکشان و سیاره زمین آشنا شدم.
ذوق و اشتیاق فضانوردی درون من زیاد شد.
به خواندن مطالب هوافضا پرداختم.
موری گاگارین کیست؟
ماه چیست؟
ساختار زمین چگونه است؟
کهکشان ما چیست؟
در کلاس پنجم با گرانش و نیرو ها آشنا شدم.
اما گیم را ول نکردم.
با ایکس باکس 360 شروع کردم.
یک گیمر حرفه ای شدم.
با یک کلت ده نفر رو نشونه میگرفتم.
دیگه یک گیمر حرفه ای شده بودم.
به گیم نت منطقه رفتم،اونجا همه دور دو تا گیمر کانتر باز جمع شده بودند.
یک میز خالی بود.
من بچه لات و لوتی نیستم.
ولی بقیه که داخل گیم نت بودن بی ادب و لات بودن.
بازی کانتر گلوبال آفنسیو رو شروع کردم.
بازی باحالی بود.
ولی اتفاقی افتاد که خودم باورم نمیشد.
انگار که یک نفر داشت دست من و حرکات من توی بازی رو کنترل میکرد و همه پلیر هارو میکشت.
اونجا حرفه ای بودن خودم رو ثابت کردم.
همه دور من جمع شدن.
فردای اون روز رفتم و اون بازی رو خریدم.
اون بازی واسطه ای برای تمرین کردن من بود.
در کلاس پنجم و ششم من اون دانش آموز خنگ و بازی گوش نبودم.
مسئله ها رو مث آب خوردن حل میکردم.
همکلاسی هام،همون کسایی که منو مسخره میکردن،دور من جمع میشدن.
در کلاس هفتم نظریه مینوشتم.
حال:
من حالا یک گیمر حرفه ای هستم.
درسام رو خوب میخونم و امتحان میدم.
آینده:
من نظریه هام رو چاپ کردم.
و در 2028 به عنوان بهترین گیمر دنیا لقب گرفتم.
سپاس یادت نره(:
من پرهام هستم.
من بیوگرافی زیبایی دارم.
برایتان میگویم.
گذشته:
من 15 بهمن به دنیا آمدم.
پسری کنجکاو و عجیب بودم.
چشمانی خاکستری و روشن داشتم.
من تیراندازی در بازی های ویدیویی را زود تر از +و- یاد گرفتم.
من در چهار سالگی اولین بازی ویدیویی عمرم رو بازی کردم.
من در یک قطار بودم که یک مشت مافیا درونش بودن و میخواستن مردم رو بکشن.
من بودم و یک هفت تیر.
پدرم به من یاد داد که در بازی ها مردم عادی رو نکشم.
وقتی پا به پیش دبستانی گذاشتم،به حرف معلم ها گوش نمیکردم و با بچه ها بازی میکردم.
در کلاس اول + و - را آموختم،اما بچه ای بازیگوش بودم و معلم از من عصبانی بود.
یک بار با یکی از بچه های کلاس دعوام شده بود چون پاک کن زیبایی که داشته بودم رو از من گرفته بودند.
اون پسر رو هل دادم،دستش رو پیچوندم و پاک کنم رو گرفتم.
من نمیخواستم این اتفاق بیفته.
او نزدیک بود ضربه مغزی بشه.
ولی نشد.
همه همکلاسی ها دور من جمع شدند و میگفتند:پرهام!پرهام!پرهام!
اونا منو مسخره کردند و به معلم گفتند که من این کار رو کردم.
کلاس دوم با روشن و خاموش کردن کنسول و سیستم ها و اپ های کامپیوتری آشنا شدم.
جمع و تفریق برایم آسون بود.
ولی هنوز اذیت میکردم.
برای ندونستن روش حل که ضرب چرا باید تنبیه بدنی بشیم.
به هر نوزادی که نگاه میکردم او به من خیره میشد.
در کلاس سوم با ضرب و تقسیم آشنا شدم.
کمتر اذیت میکردم.
از کلاس اول تا کلاس سوم،پنج تا برگه احضار اولیا گرفته بودم.
برای اینکه مادرم ناراحت نشه حاضر بودم چند سال برگه هارو یک جا قایم کنم.
پدرم برای من کلکسیونی از بازی های شوتر رو خرید.
کانتر 1.6
مادرن وارفار 2و3
کم کم وارد دنیای گیم شدم و کشتن دشمن ها در یک گیم برای من خیلی آسون شده بود.
مهم:
در کلاس چهارم برای اولین بار،با دیدن یک ویدیوی یک دقیقه ای با فضا،کهکشان و سیاره زمین آشنا شدم.
ذوق و اشتیاق فضانوردی درون من زیاد شد.
به خواندن مطالب هوافضا پرداختم.
موری گاگارین کیست؟
ماه چیست؟
ساختار زمین چگونه است؟
کهکشان ما چیست؟
در کلاس پنجم با گرانش و نیرو ها آشنا شدم.
اما گیم را ول نکردم.
با ایکس باکس 360 شروع کردم.
یک گیمر حرفه ای شدم.
با یک کلت ده نفر رو نشونه میگرفتم.
دیگه یک گیمر حرفه ای شده بودم.
به گیم نت منطقه رفتم،اونجا همه دور دو تا گیمر کانتر باز جمع شده بودند.
یک میز خالی بود.
من بچه لات و لوتی نیستم.
ولی بقیه که داخل گیم نت بودن بی ادب و لات بودن.
بازی کانتر گلوبال آفنسیو رو شروع کردم.
بازی باحالی بود.
ولی اتفاقی افتاد که خودم باورم نمیشد.
انگار که یک نفر داشت دست من و حرکات من توی بازی رو کنترل میکرد و همه پلیر هارو میکشت.
اونجا حرفه ای بودن خودم رو ثابت کردم.
همه دور من جمع شدن.
فردای اون روز رفتم و اون بازی رو خریدم.
اون بازی واسطه ای برای تمرین کردن من بود.
در کلاس پنجم و ششم من اون دانش آموز خنگ و بازی گوش نبودم.
مسئله ها رو مث آب خوردن حل میکردم.
همکلاسی هام،همون کسایی که منو مسخره میکردن،دور من جمع میشدن.
در کلاس هفتم نظریه مینوشتم.
حال:
من حالا یک گیمر حرفه ای هستم.
درسام رو خوب میخونم و امتحان میدم.
آینده:
من نظریه هام رو چاپ کردم.
و در 2028 به عنوان بهترین گیمر دنیا لقب گرفتم.
سپاس یادت نره(: