▼ گفتگوی آزاد نُسخــہ 380 ▲

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

خوبی؟

خیلی خوبم مچکرم ^.^
صبحی که با عربده های مادر شروع شه بهترین صبحه دنیاست!
والبته بعدشم چُس کردن یکی از دوستام بدون هیچ دلیلی

چه جالب.
@خخخخ

[*Aɴѕel*]

خوبی؟

خیلی خوبم مچکرم ^.^
صبحی که با عربده های مادر شروع شه بهترین صبحه دنیاست!
والبته بعدشم چُس کردن یکی از دوستام بدون هیچ دلیلی

---

ادبیات*،*
بابام کیس؟

ادبیات؟ من همیشه ادبیاتو دوست داشتم
منم شنبه ارائه روانشناسی اعصاب و غدد دارم ._.

i hate adabiat/:
من همیشه از ارائه دادن چیزی جلوی جمع وحشت دارم۰_۰

[*VENUS*]

خیلی خوبم مچکرم ^.^
صبحی که با عربده های مادر شروع شه بهترین صبحه دنیاست!
والبته بعدشم چُس کردن یکی از دوستام بدون هیچ دلیلی

چه جالب.
@خخخخ

آره اصن محشر بود!
دیدی مامانا میان درو محکم باز میکنن جوری که در از اون طرف محکم میخوره به دیوار؟
بعد تو سه متر میپری بالا از ترس؟ بعدشم شروع میکنن به غر زدن که بچه آوردم این همه براش زحمت کشیدم ؟ آخرش چی شد؟ و...
دوستمم از دیشب میگه کلی باهات حرف دارم بعد که بهش پیام میدم هیچی نمیگه
یه ایموجی میفرسته فقط .__.

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

بهترین لحظه زندگیم لحظه ایه که دوست دخترم رو با دوست پسر جدیدش میبینم.
و بهتر از اون عروسیشونو.
اخه دوست دارم دیگران رو خوشبخت کنم.

[*VENUS*]

خیلی خوبم مچکرم ^.^
صبحی که با عربده های مادر شروع شه بهترین صبحه دنیاست!
والبته بعدشم چُس کردن یکی از دوستام بدون هیچ دلیلی

---

ادبیات؟ من همیشه ادبیاتو دوست داشتم
منم شنبه ارائه روانشناسی اعصاب و غدد دارم ._.

i hate adabiat/:
من همیشه از ارائه دادن چیزی جلوی جمع وحشت دارم۰_۰

من انسانی بودم دیگه.. همش ادبیات و عربی بود
ارائه تو دوران مدرسه که خیلی خوبه بابا!! همه یه مشت دختر اُسکُلن =)
بذار بری دانشگاه!!! وقتی داری ارائه میدی همه پسرا از اخر کلاس با گوشی ازت عکس میگیرن که بعدا به همه نشون بدن ! بعد تو عکسا یا دهنت بازه یه تو پزیشن های نامناسبی!
بعد این عکسا پخشم میشه

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

چه جالب.
@خخخخ

آره اصن محشر بود!
دیدی مامانا میان درو محکم باز میکنن جوری که در از اون طرف محکم میخوره به دیوار؟
بعد تو سه متر میپری بالا از ترس؟ بعدشم شروع میکنن به غر زدن که بچه آوردم این همه براش زحمت کشیدم ؟ آخرش چی شد؟ و...
دوستمم از دیشب میگه کلی باهات حرف دارم بعد که بهش پیام میدم هیچی نمیگه
یه ایموجی میفرسته فقط .__.

اینجور مادرا مادرای دلسوز وخوبی هستن.
قدرش رو بدون
من که با زنگ ساعت بلند میشم

[*VENUS*]

این دو تا مهمانی که دارن گ آ رو میخونن!
خیلی آشغالی هستین ^.^

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

یار جنگی من شلوار پلنگی من((((:

[*VENUS*]

امیر کجاست ^.^

---

یار جنگی من شلوار پلنگی من((((:

جونه دلم؟ D;

[*Aɴѕel*]

i hate adabiat/:
من همیشه از ارائه دادن چیزی جلوی جمع وحشت دارم۰_۰

من انسانی بودم دیگه.. همش ادبیات و عربی بود
ارائه تو دوران مدرسه که خیلی خوبه بابا!! همه یه مشت دختر اُسکُلن =)
بذار بری دانشگاه!!! وقتی داری ارائه میدی همه پسرا از اخر کلاس با گوشی ازت عکس میگیرن که بعدا به همه نشون بدن ! بعد تو عکسا یا دهنت بازه یه تو پزیشن های نامناسبی!
بعد این عکسا پخشم میشه

من خیلی استرسی امم
یه بار کلاس 6مم تو صف نوبت کلاس ما برای برنامه صبحگاهی شدـ
ناظممم بهم گفت ملیکا تو بیا بالا حالا منو میبینی
فک کن
مدرسه ما ویژه فرهنگیان بود
حدودا 600 دانش آموز داشت
بعد کافی بود من فقط یه سوتی بدم که 600 نفر بخنندن
پاهام از استرس میلرزید