≈ گفتگوی آزاد نُسخــہ 378 ≈

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

تو کیستی؟/:

وی آمده است اکانت اصلی‌اش را پس بگیرد و بعد گمشه بره تو اون اکانتش

من اومدم که نرم ..

خودت کیستی؟/:
غزل؟/:

---

مد شده اکانت جدید زدن و بعد بگن اکانت قبلی رمزش یادم رفته؟

ظریف و شکننده بود=vVv
واترکاند(؛

[م‍حمّد]

احساس سفر در زمان کردن، کردم !

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

این ۱۰ روز نمی خواد بگذره نه شایدم ۸ روز یا ۷ روز|:

---

احساس سفر در زمان کردن، کردم !

ای کاش می شد واقعا در زمان سفر کرد و برنگشت!موند تو همون گذشته و دیگه بزرگ نشد تا با واقیعت های شوم زندگی رو به رو شد!/:

ِآناهید/: جمله ای ناگهانی|:

[جاویدم]

به سفر در زمان اعتقاد داربد ؟

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

به سفر در زمان اعتقاد داربد ؟

من به مهاجرت به زمان گذشته علاقه دارم|:

امیر میلاد=دروغ میگه/:

-

@▪неизвестный▪

دوشواره ای بی ادب کجایی/:

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

@чернаяЛуна

آدامس موزی بی ادب تو کجایی/:

[سهَ‌ند]

تبهههکککاااااارررررر ملت به کاکتوس نیاز نعررررننن :|

هزاربار گفت کاکتوس بذارم؟؟ گفتم نه نذار
میلیون بار گفت کاکتوس بذارم؟ میگم نه نذار
ور میداره داستان ترین و خاردار ترین کاکتوسو میذارههههه

چرا نمیمیره ؟
شاید معروف شه ..
استعداد داره ؟
زنده بمونه شاید حروم شه !

مرگ آرزومه. از این که نمیرم میترسم

مرگ همیشه باهاته ، پشت اون خنده‌هاته !

شاید توی زندگیمم له شدم ولی تموم میشه با خنده

[Đęąđ.ğïřł]

حوصلممم سررفت

[Ɗєя_Mσηɗ]

مد شده اکانت جدید زدن و بعد بگن اکانت قبلی رمزش یادم رفته؟

یه چیزی فراتر از اون D:
اقا صابر به هرکسی اعتماد نمیکنه ، نیازه خودمون باشیم و تایید کنه .

[Đęąđ.ğïřł]

هر اکانت صاحاب داره پس اقا صابر به هیچکسی اعتماد نمیکنه
حالا رها مجبور شد اکانت زد شماها دیگ خز نکنید اینکارو :|


نه به قبلناکه انقدر سخت میگرفتن طرف بعد پنج سال میومد یادش میرفت رمزشو اکانت میزد سریع بن میکردن صبرم نمیکردن شاید طرف اومده موز برداره بره ن به الان ک زرتی زرتی اکانت میزنن:/