بغض قلم ❥ .. (نسخه نهم)

[شـــقآیــق]

هر کسی در زندگی انتخاب هایی داره
مشکل کنار آمدن با این انتخاب هاست . . .

[امیر‌حسین]

هرکی گفته با پول نمیشه عشق رو خرید
مشخصه به اندازه کافی پول نداشته!

[شـــقآیــق]

من از مردن نمیترسم
نگرانم که به اندازه ی کافی زندگی نکرده باشم
باید روی همه ی تخته سیاه های کلاس ها نوشته بشه
زندگی یه زمین بازیه
نه چیز دیگه…

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

می‌آیی برویم؟! یک جای دورِ دور..
جایی که از اول صبح که بیدار می‌شوی سبز و طلایی و آبی ببینیم تا خودِ شب، شب هم که آمد بجای نشستن لبه‌ی پنجره و حسرت فردا و دیروز را خوردن، تنها من باشم و تو و مهتاب
و صدای پیانوی گرینکو..
یا اصلا هر صدای دیگری که تو دوست داشته باشی؛
مثلا من گاهی دلم صدای جیرجیرک‌های بی‌خواب را می‌خواهد!
دست به دستم بده..
بیا برویم از اینجا که همه‌ی روزهایش خاکستری و شب‌هایش از عصر جمعه‌های خاورمیانه هم دلگیرتر است..

[شـــقآیــق]

می تونی یک نفر رو از ذهنت پاک کنی ولی بیرون انداختنش از قلبت یه داستان دیگه اس...(:

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

چشمی حقیقت بین کنار کعبه می گفت
«انسان» فراوان است، اما «آدمی» نیست

[Ɗєя_Mσηɗ]

نکند فکر کنی
در دل من یاد تو نیست ..
گوش کن !
بغض دلم ، زمزمه اش با تو یکی ست ..

مولانا !

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

‌‌
و انسان می میرد،
تنها بایک تیر خلاص...
وشلیک های بیشترِ تو،
فقط جسدش را متلاشی‌تر می‌کند...
آدم فقط یکبار می‌میرد،
با یک تیر،
وشاید با یک، حرفِ آخر!
ولی برای همیشه…

نیلوفر

[شـــقآیــق]

گاهی وقتا فراموش کن کجایی،
به کجا رسیدی و به کجا نرسیدی،
گاهی وقتا فقط زندگی کن...
یاد قول هایی که به خودت دادی نباش،
تو تلاشتو کردی اما نشد...
یه وقتایی جواب خودتو نده
هر چی پرسید:
چرا اینجای زندگی گیر کردی،
لبخند بزن و بگو کم نذاشتم اما...نشد
یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر...
از بودن کنار کسانی که دوستشان داری
و دوستت دارن...
از طلوع خورشید،از صدای آواز قمری ها...از باد...باران...از همه ....

[امیر‌حسین]

ببین بانو اگه بین من و یکی دیگه موندی من رو انتخاب نکن!