محبوب من!
دوست دارم به شما بدون هیچ مناسبتی کادو بدهم، نه این که به کادو هایی گرانقیمت و تجملاتی بدعادتتان کنمها، نه... آخر در تهران به کرّات مشاهده کردم که دخترها و پسر هایی که همدیگر را دوست دارند بهم دیگر کادو میدهند و اگر دُزِ (=میزان) علاقهی آنها زیاد باشد، کادو دادنشان بی دلیل و بدون مناسبت میشوند!
امروز در کافه تنها نشسته بودن و دیدم که پسر میز بغل کتاب «مثل خون در رگ های من» #شاملو را به دختری هدیه داد!
همانجا هوس کردم که من هم جلد نوی این کتاب را برای شما بخرم و وقتی آمدید در یک روز خیلی معمولی، بدون هیچ مناستی، آن را به عنوان کادو به شما بدهم اما کمی فکر کردم و رگ غیرتم باد کرد!
محبوب من!
نه که پسر ها و دختر هایی که به هم کتاب هدیه میدهند بی غیرت باشند...نه... اما اگر آمدید بدانید من هیچوقت حاضر نمیشوم کتاب یا عاشقانهی مردی نامحرم را که برای عشق خودش نوشته است را به شما هدیه دهم!
شاملو مرد بزرگ و شاعری پر آوازه بوده است-بر منکرش لعنت- اما خودکارش مخصوص نوشتن عاشقانه برای #آیدا بوده نه شما!
نه او بلکه هیچ کس توان گنجاندن ذرهای از احساسات من به شما را ندارد!
وقتی شما بیایید خودم دفتر دفتر، کتاب آماده کردهام که به شما بدهم. داستان داستان، کتاب های دستنویسم منتظر دستان شما و نگاه شما هستند.
حتی دلبرجان، شب ها، عاشقانههای هیچ شاعر نامحرمی را برایتان نمیفرستم بلکه تمام احساسم را در واژهها به بند میکشم تا سزاوار ارسال در قالب پیام و اساماس عاشقانه برای شما باشد!
خلاصه نگران کادو های بی مناسبت نباشید
سیدسجادابطحی