مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[Sirvan10_a]

یک نظر کن در جهان آب و گل از روی لطف 

دوستان را گل برافشان دشمنان را خار ده

[شـــقآیــق]

هر شبي گويم که فردا ترک اين سودا کنم
باز چون فردا شود امروز را فردا کنم

[Sirvan10_a]

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوی را

[شـــقآیــق]

ای دل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی

وانگه برو که رستی از نیستی و هستی

[Sirvan10_a]

یاران مدد که جذبه‌ی عشق قوی کمند

دیگر به جای پرخطری می‌کشد مرا

[شـــقآیــق]

اگر سفر بروی بی خبر، زبانم لال
بمانده آه دلم پشت در، زبانم لال

[Sirvan10_a]

لب دوخت هر که را که بدو راز گفت دهر
تا باز نشنود زکس این راز گفته را

[Ɗєя_Mσηɗ]

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند ..
چون تو را نوح است کشتیبان ، ز توفان غم مخور ..

[Sirvan10_a]

راهی بزن که آهی بر ساز ان توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد

[Ɗєя_Mσηɗ]

دل میرود ز دستم .. صاحبدلان خدا را ..
دردا که راز پنهان ، خواهد شد آشکارا ..