اشاره رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیها کافی بود تا کتاب ریشهها به جمع رمانهای خارجی پرفروش بیاید. کتاب ریشه ها، سرگذشت اجداد مولف آن (نیای هفتم الکس هیلی) است که از شخصی به نام کوتا کینته آغاز میشود.
کوتا کینته در قرن هجدهم به عنوان یک برده سیاهپوست به زور به ایالات متحده منتقل میشود و داستان کتاب به تشریح سرنوشت وی و نسلهای بعدش تا دو قرن بعد از آن میپردازد.
این رمان به لحاظ تاریخی، روایتگر جنگهای استقلال و تشکیل ایالات متحده آمریکا، شورشهای بردگان، جنگ داخلی و لغو برده داری است. در این گزارش به کتابهایی پرداختیم که به موضوع نژادپرستی در آنها تاکید شده است. غالبا از این کتابها اقتباس سینمایی هم شده است.
خدمتکار
خدمتکار نام رمانی است که کاترین استاکت، نویسنده آمریکایی آن را نوشته و در سال ۲۰۰۹ منتشر شده است. خدمتکار اولین رمان کاترین استاکت است که نوشتن آن پنج سال طول کشیده و ۶۰ ناشر آن را برای چاپ نپذیرفتند، تا اینکه سرانجام در سال ۲۰۰۹ منتشر شد.
این رمان در بیش از ۳۵ کشور منتشر شده و تا آگوست ۲۰۱۱، پنج میلیون نسخه از آن فروخته شده است. این رمان بیش از ۱۰۰ هفته در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز بوده است. داستان در شهر جکسون و میسی سی پی در سالهای ۱۹۶۲-۱۹۶۴ روی میدهد. تغییر و تحول در هر جامعه ای، داستانهای گوناگونی خلق میکند و «خدمتکار» روایتگر یکی از همین تغییرهاست.
رمان در میانه قرن بیستم میلادی میگذرد، دهه ۶۰ به اواخر خود نزدیک میشود و زندگیهای گوناگونی در این فاصله درهم گره خورده اند؛ آمریکا تغییر میکند و این تغییرات بیشتر اجتماعی هستند. جنگ ویتنام به روزهای سیاه خود نزدیک میشود، جنبش سیاه پوستان اوج گرفته است، فاصله بین نسلها گسترش یافته و جامعه در حد و مرز انفجار قرار دارد.
در ایالت جنوبی میسی سی پی به شدت نژادپرست، زندگی رنگین پوستان و سفیدپوستان درهم تنیده شده است. کتاب در طبقه متوسط و ثروتمند سفیدپوست جامعه و در کنار خدمتکارهای رنگین پوست و خانوادههای آنان میگذرد. رمان ساختار روایتی تکه تکهای دارد.
چند شخصیت کلیدی، هرکدام فصلهایی را برای ما روایت میکنند و این روایت ها، در کنار اخبار و گزارشهایی که جابه جا درون رمان جای گرفته، به خواننده این اجازه را میدهد تا خود تصمیم بگیرد در روایت داستانی چه میگذرد. آدمها میآیند و میروند، مکانها عوض میشوند و از یک ماجرا، تفسیرهای کاملا متفاوتی عرضه میشود، اما ساختار کلی داستانی یکی است؛ خدمتکارها و روزگار آنهاست.
همان طور که کاترین استاکت در موخره خود بر کتاب مینویسد: «با اطمینان میتوانم بگویم که هیچ کس در خانواده من هرگز از دیمیتری نپرسیده بود سیاهپوست بودن در میسی سی پی و کار کردن برای خانواده سفید ما چه احساسی دارد. هرگز به ذهن مان خطور نکرد، بپرسیم. روال معمولی زندگی همین بود.
چیزی نبود که مردم احساس کنند ملزم هستند بررسی و تحقیق کنند. سالها آرزو میکردم کاش آنقدر بزرگ و عاقل بودم تا از دیمیتری این سوال را بپرسم. وقتی ۱۶ سالم بود، مرد. سال ها، پیش خودم تصور میکردم پاسخش چه میتوانست باشد و به همین خاطر است که این کتاب را نوشتم.» فیلم خدمتکار براساس داستان این کتاب به کارگردانی تیت تیلور در سال ۲۰۱۱ ساخته شد.
دختر سیاه دختر سفید
۱۵ سال از مرگ مرموز مینت سوئیفت، دختر ۱۹ ساله سیاهپوست، دانشجوی ممتاز بورسیه کالج نمونه اسچایلرو میگذرد و حالا هم اتاقی سابقش جنا میده، بهطور رسمی آسیب شناسی آن اتفاق را بررسی میکند.
هم زمان با بازسازی فضای شلوغ، متشنج و بحث برانگیز کالج در آن دوره تحصیلی، جنا زندگی خود را نیز به عنوان دختر یک وکیل مشهور رادیکال دهه ۱۹۶۰ که موکلینش بهخاطر فعالیتهای ضد جنگ ویتنام و مبارزه علیه دولت مرکزی، تحت تعقیب ماموران افبی آی بودند را بازسازی میکند و.... کتاب دختر سیاه دختر سفید، عنوان رمانی است از جویس کرولاوتس، نویسنده آمریکایی با درونمایه ضد تبعیض نژادی که وقایع آن در دوران ریاست جمهوری نیکسون در ایالات متحده رخ میدهد.
ریشهها
ریشه ها، حماسه یک خانواده آمریکایی و نوشته الکس هیلی، نویسنده معاصر آمریکایی است. او در این داستان، زندگی خانواده و نیاکانش را به تصویر میکشد. پیام محوری این داستان، وضعیت نابسامان آمریکاییان آفریقایی تبار و بیان رنجها و کاستیهای زندگی آنها در دوران برده داری و پس از آن است.
در نگاهی دقیق تر، نویسنده به شناساندن مفاهیم تبعیض نژادی، بردگی، بیگاری و زیر تملک دیگران بودن میپردازد و آن را محکوم میکند. این نیمه مستند که به شکل رمان نوشته شده و بیانی واقع گرایانه دارد، با تولد قهرمان اصلی داستان کونتا کینته در دهکدهای مسلمان و در قاره آفریقا آغاز میشود.
او با فرهنگ سنتی رشد میکند و زندگی آرام و بی دغدغهای را به همراه خانواده و قبیله اش میگذراند. اما تراژدی از جایی آغاز میشود که بازرگانان برده، او را غافلگیر میکنند و میربایند. او به همراه عدهای دیگر در بدترین وضع با کشتیهای تجارت بَرده به آمریکا بُرده میشود و به فروش میرسد. کونتا کینته در آمریکا متحمل رنجهای بسیاری میشود.
او که تا پیش از این آزاد و شرافتمندانه زندگی کرده است، باید صبح تا شام عرق بریزد و کار کند و ناظر تصاحب دسترنجش به دست دیگران باشد. او در آغاز زبان انگلیسی نمیداند و به سایر بردگان سیاه، با نظر تحقیر روبه رو میشود و از این رو همه از او کناره میگیرند. او که مسلمانی باورمند و مقید است، عقیده دارد که این بردگان از اصل و ریشه خویش فاصله گرفته و سرسپرده سفیدپوستان شده اند، اما به تدریج زبان انگلیسی را میآموزد و درمی یابد اینان هرگز در آفریقا نبوده اند و برده زاده اند.
استن مارگولایز، تهیه کننده و چهار تن از کارگردانان آمریکایی براساس متن داستان، سریالی ساختند که در ژانویه ۱۹۷۷ در شبکه ای. بی. سی (ABC) آمریکا به نمایش درآمد. سریال تلویزیونی ریشه ها، زندگی خانواده آلکس هیلی را تا زمان جنگ داخلی آمریکا نشان میدهد.
علاوه بر آن، سریال تلویزیونی دیگری به نام ریشه ها، نسل بعدی نیز براساس نوشتههای آلکس هیلی و با همکاری وی تهیه شده است که به وقایع خانواده نویسنده، بعد از جنگ داخلی آمریکا میپردازد. علیرضا فرهمند مترجم فارسی کتاب ریشه ها، در مقدمه آن نوشته است: «ریشه همیشه ناپیداترین، اساسیترین و مهمترین قسمت درخت است... من میپندارم مفهوم ریشه از نگاه الکس هیلی تمامی سیاهان و بردگانند که از آفریقا این قلب تپنده زمین برکنده شدند و در جایی دیگر نشا گشتند.
ریشهها سیاهانند که درخت استقلال و عظمت اقتصادی آمریکا را تا به این درجه از رشد و برومندی رساندند. اما نکته در این است هر چه آنها عمیقتر در ژرفای زمین فرو رفتند، سفیدها فراتر و بالاتر آمدند و شاخ و برگ شان بیشتر بالا گرفت؛ و دریغ که هیچ میوهای از این باغ پر بار نصیب بانیان و باغبانان این درخت نگشت.»
کشتن مرغ مقلد
کشتن مرغ مقلد یا کشتن مرغ مینا، رمانی نوشته هارپرلی، نویسنده آمریکایی در سال ۱۹۶۰ میلادی است. هارپرلی برای نوشتن این رمان در سال ۱۹۶۴ میلادی، جایزه پولیتزر را به دست آورد. از زمان اولین انتشار تاکنون، بیش از ۴۰ میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته و به بیش از ۴۰ زبان بین المللی ترجمه شده است.
تیراژ نخستین چاپ رمان کشتن مرغ مقلد پنج هزار نسخه بود. با وجود برخورد با مسائل جدی مانند تجاوز به عنف و نابرابری نژادی، این رمان برای گرما و طنز آن مشهور است. پدر راوی اتیکاس فینچ به عنوان یک قهرمان اخلاقی برای بسیاری از خوانندگان و به عنوان یک مدل از یکپارچگی برای وکلا نشان داده شده است. تم اولیه کشتن مرغ مقلد شامل بی عدالتی نژادی و کشتار بی گناهان است.
محققان اشاره کرده اند هارپرلی همچنین مسائل مربوط به طبقات اجتماعی، شجاعت، محبت و نقشهای جنسیتی در جنوب آمریکا را به خوبی به مخاطب منتقل کرده است. داستان رمان از زبان دختری سفیدپوست و کم سن وسال به نام اسکاوت فینچ روایت میشود.
دختری که درحال رشد است و دوست دارد همه چیز را تجربه کند. اسکاوت در ابتدای رمان شرح مفصلی از پیش ینه خانوادگی و سپس شهر و محل زندگی ارائه میکند. از همسایههای عجیب و غریب و از جو حاکم بر شهر -می کمب- هم صحبت کرده و به طور کلی فضای جامعه را به سادهترین شکل ممکن و با زبانی شیرین بیان میکند.
سپس از مدرسه و اتفاقات عجیبی که رخ میدهد، حرف میزند و نشان میدهد وضعیت جامعه ایده آل نیست و فقر گریبانگیر عده زیادی از اهالی است. اما مشکل اصلی در شهر میکمب فقر نیست، مشکل، دیدگاه اشتباهی است که بین آنها وجود دارد. کتاب کشتن مرغ مقلد در دو بخش نوشته شده است.
بخش اول شامل توصیف فضای کودکی و بازیهای اسکاوت، برادرش جیم و دیل دوست آنهاست. بخش دوم کتاب، بخش اصلی و کلیدی رمان است. در شهر کوچک میکمب مردم دید خوبی به خانواده فینچ ندارند، چراکه اتیکوس علاوه بر اینکه آشپز خانه اش زنی سیاهپوست است، وکیل مردی سیاهپوست نیز هست.
چیزی که مردم شهر نمیتوانند دلیل آن را درک کنند و مدام این سوال مطرح میشود که چرا یک سفیدپوست وکیل مردی سیاهپوست است؟ اتهام وارد شده به مرد سیاهپوست -توم رابینسون-تجاوز است. اتیکوس به وضوح میداند که این اتهام درست نیست، اما در زمانی که تبعیض نژادی بیداد میکند، کار به همین راحتی نیست و باید برای به دست آوردن حق جنگید.
تلاشهای اتیکوس و صحبتهای او در دادگاه از جمله قسمتهای به یاد ماندنی کتاب کشتن مرغ مینا است که باید خواند و از آن یاد گرفت. در سال ۱۹۶۲ میلادی، رابرت مولیگان، فیلمی را با همین نام از روی آن ساخت. در نظرخواهیهای عمومی، همواره از این فیلم به عنوان یکی از محبوبترین فیلمهای تمام عمر تماشاگران سینما نام برده میشود.
ماجراهای هاکلبری فین
رمانی اثر مارک توین است که در سال ۱۸۸۴ برای اولینبار چاپ شد. این کتاب در پی رمان تام سایر، منتشر شد. هاکلبریفین نوجوانی است که از پدری الکلی متولد میشود. پدرش بعد از چند سال گم شده و بعد او با تام سایر دوست میشود. سپس او را به دست فردی به نام بیوه میسپارند.
او همراه با خواهرش، دوشیزه واتسون زندگی میکند که یک برده سیاه به اسم جیم دارد. پدر هاکلبری فین بالاخره به روستایشان میآید و هاک را به کلبهای وسط جنگل میبرد. هاک پس از چند روز از آنجا فرار میکند و....
اما حاشیهها برای این کتاب کم هم نبود، در سال ۱۸۸۵ کتابخانههای عمومی ماساچوست، این کتاب را بهخاطر «زبان بی ادبانه اش» ممنوع کردند. پیش از آن هم منتقدان کتاب را بهخاطر استفاده از زبان عامیانه مضر و بی اهمیت تشخیص داده بودند.
اما شاید تعریف ارنست همینگوی که درباره این کتاب نوشته است، برای آن کافی باشد: «ماجراهای هاکلبری فین، بهترین کتابی است که تا به حال داشته ایم. تمام داستانهای آمریکایی از آن بیرون آمده اند. چیزی پیش از آن نبوده است.»
از اعماق تاریکی
اثری از اشلی هوپ پرز، کتابی که داستان تفکربرانگیزی دارد و به حادثه تلخ انفجار مدرسه نیولاندن آمریکا در سال ۱۹۳۷ و حقایقی درباره نژادپرستی حاکم بر آن دوران و عشقی که بر سر این موضوع ناکام ماند، میپردازد. این کتاب، جایزه بهترین کتاب سـال ۲۰۱۶ را در ادبـیات و هـمچـنین جـایزه کتاب توماس ریو را دریافت کـرده اسـت.
نیویورکتایمز، این رمان را «یک داسـتان چندلایه از خط قـرمزها، عشق و مبارزه نامید، جایی که تراژدی، واقعیت و تبعیض نژادی ما را میبلعد.» از اعماق تاریکی، داستانی است درباره تبعیض نژادی، عشق، خانواده و اجباری که مردم را به نابودی کشاند. در بخشی از کتاب آمده است: «نائومی نه میتوانست فکر کند و نه نفس بکشد.
او با لرز و گریه جعبه گیتار زیر تختش را باز کرد. یک دسته گیس بافته در لباسهای قدیمی مادرش پیدا کرد و تارهای شکننده آن را نوازش کرد. مادرش وقتی دوقلوها را به او میسپرد، زمزمه کرده بود: «عشق من، ازش مراقبت کن...» سپس موی بافته را در دست نائومی گذاشت و دوقلوها را به او سپرد. نائومی، دستهموی مادرش را در دستانش فشار داد و سرش را در بالشت فرو کرد و زمزمهکنان گفت از اونا مراقبت کن. از اونا مراقبت کن.»
رنگ ارغوانی
آلیس واکر در سال ۱۹۸۲ برنده جایزه پولیتزر برای داستان و جایزه کتاب ملی، برای رمان رنگ ارغوانی شد. این رمان، زندگی یک دختر جوان آفریقایی به نام سلی را پس از جنگ جهانی دوم در آمریکایجنوبی توصیف میکند.
جرجیا، سال ۱۹۰۹؛ سِلی (جکسن)، دختر نوجوان سیاهپوستی است که پدرش فرزندان او را به خانواده ساموئلها میفروشد و خود او را نیز به آلبرت جانسن (گلاور)، مرد سیاهپوستی واگذار میکند که در پی خواهر سلی، نتی (بوسیا) بوده است. او با وجود آزار و اذیت مدام آلبرت و فرزندانش، سعی میکند همسر مطیعی باشد.
نتی از خانه پدر فرار میکند و نزد سلی میآید، اما آلبرت او را بیرون میکند. این رمان به بررسی جنسیت گرایی، نژادپرستی، جنسیت و گرایش جنسی میپردازد. فیلمی که از روی این رمان در سال ۱۹۸۵ توسط استیون اسپیلبرگ ساخته شده بود، با وجود انتقادهایی که به آن میشد، نامزد دریافت ۱۱ جایزه اسکار شد، اما نتوانست هیچ اسکاری را به خود اختصاص دهد.
نفرتی که تو میکاری
این کتاب اثری از انجی توماس، نویسنده آمریکایی است که توسط انتشارات هارپرکالینز در سال ۲۰۱۷ میلادی منتشر شده است. ماجراهای کتاب بر پایه روایت دختر سیاهپوست ۱۶ سالهای به نام استار کارتر است که پس از کشته شدن دوست دوران نوجوانی اش به دست پلیس، اقدام به فعالیتهایی نسبت به خشونت بی حد و مرز علیه سیاهپوستان میکند.
کتاب «نفرتی که تو میکاری» بلافاصله پس از انتشار در فهرست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز قرار گرفت که دست کم برای مدت زمان ۵۰ هفته این عنوان را دراختیار داشت. کتاب، نقدها و بازخوردهای بسیار مثبتی داشت که باعث شد چندین و چند جایزه معتبر را نیز به دست آورد.
این کتاب در عین حال، رمان نخست این نویسنده محسوب میشود که در اصل بر پایه داستان کوتاهی نوشته شده است و برگرفته از ماجرای تیراندازی پلیس به اسکار گرانت بود. جوان سیاهپوستی که توسط ماموران پلیس اوکلند در سانفرانسیسکوی آمریکا در حالی که روی زمین دراز کشیده بود و اسلحهای نداشت به قتل رسید.
این کتاب چندان هم بدون حاشیه نبود. انجمن کتابخانه آمریکا این کتاب را در لیست ۱۰ کتاب چالش برانگیز سال ۲۰۱۷ میلادی قرار داد. همچنین در جولای سال ۲۰۱۸ میلادی، پلیس کارولینای جنوبی به گنجانده شدن این کتاب در فهرست کتابهای تابستانی بچههای سال نهم یک دبیرستان اعتراض کرد.
نویسنده کتاب هم در واکنش به این اعتراضها ضمن دفاع از کتاب و پیامی که دربردارد، گفت: «این کتاب تلنگر خوبی است برای شکل گیری مباحث اینچنینی.» این کتاب در ایران با عنوان «نفرتی که تو میکاری» ترجمه و توسط نشر نون منتشر شد. استودیو فاکس ۲۰۰۰ به فاصله اندکی پس از کسب مجوز ساخت فیلم، اقدام به برنامه ریزی برای ساخت و اکران آن کرد.
بلافاصله جورج تیلمن، به عنوان کارگردان این اقتباس سینمایی و آماندلا استتبرگ، به عنوان بازیگر این فیلم انتخاب شدند. فیلم سینمایی این کتاب به صورت محدود در پنجم اکتبر سال ۲۰۱۸ میلادی اکران شد و پس از آن در تاریخ ۱۹ اکتبر همان سال به اکران عمومی درآمد.