11-10-2012، 15:48
دیدی تا حالا اگه کسی رو دوست داشته باشی دلت نمیاد اذیتش کنی...
دلت نمیاد شیشه دلش رو با سنگ زخم زبون بشکنی...
دلت نمیاد ازش پیش خدا شکایت کنی...
حتی اگه بره و همه چیز رو با خودش ببره.
حتی اگر از اون فقط گریه های شبونه بمونه و عطر آخرین نگاهش...
حتی اگه بعد از رفتنش پیچک دلت به شاخه نازک تنهایی تکیه کنه ...
هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسی از کنارت رد میشه که بوی عطرش رو میده چه حالی میشی؟
برمیگردی و به اون رهگذر نگاه میکنی تا مطمئن شی خودش نبوده...
دلت نمیاد شیشه دلش رو با سنگ زخم زبون بشکنی...
دلت نمیاد ازش پیش خدا شکایت کنی...
حتی اگه بره و همه چیز رو با خودش ببره.
حتی اگر از اون فقط گریه های شبونه بمونه و عطر آخرین نگاهش...
حتی اگه بعد از رفتنش پیچک دلت به شاخه نازک تنهایی تکیه کنه ...
هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسی از کنارت رد میشه که بوی عطرش رو میده چه حالی میشی؟
برمیگردی و به اون رهگذر نگاه میکنی تا مطمئن شی خودش نبوده...