بغض قلم ❥ .. (نسخه هشتم)

[شـــقآیــق]

کاش میشد گََردَنِ بَعضیا قَلادِه اَنداخت هَم هُویّت پِیدا میکَردَن هَم هار نِمیشُدَنْ!

[یلدا 86]

یه روز یه مردی رفت پیش دکتر و از غمی که توی دلش بود برای دکتر گفت
دکتر در جواب غم هاش به اون گفت:یه سیرک تازع اومدع تو شهرمون
اونجا یه دلقک هس که همرو میخندونه
برو تو سیرک تا غماتو از یاد ببری
مرده یه لبخند میزنه و میگع:
من همون دلقکم...

[شـــقآیــق]

در من تویي هست که اگه برم
دستشویي دیگه نیست ! =)))

[[ SouL ]]

از مَن فَقَط خَبَر داشت هَمین !
مِثلِ مردمی کِ می دانند ..
جایی از جَهان جَنگ است !

[کــــــــــⓐرمَن]

قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند

گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند

زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…

[[ SouL ]]

دُنیا بِ وُسعَت قَفَسی تَنگ میشود
وقتی دِلَت تَنگ میشود ..

[کــــــــــⓐرمَن]

در زندگی خود هیچ وقت چهارچیز را نشکنید

اعتماد

قول

ارتباط

قلب

شکسته شدن آنها صدایی ندارند ولی دردناک است

[[ SouL ]]

زَخم هارو نَبایَد بِ هَر غَریبه ای نِشون داد
جاشو یاد میگیرَن ..

[کــــــــــⓐرمَن]

میگن درد رو از هر طرف بخونی

میشه درد!

ولی درمان رو از اخر بخونی

میشه "نامرد!

مواظب باش واسه دردت به هر

درمانی تن ندی...

[[ SouL ]]

مَن از آن لَحظه کِ دَر بَند تُ ام آزادَم ..