مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[لــــــــــⓘلی]

ای همه خوبی تو را پس تو کرایی که را ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا
سوسن با صد زبان از تو نشانم نداد گفت رو از من مجو غیر دعا و ثنا

[Sirvan10_a]

ﺁﺗﺶ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﻳﺨﺘﻲ ﺑﺮ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ       ﺧﻮﺍﺳﺘﻲ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻌﻠﻪ ﻫﺎ ﺁﺑﻢ ﮐﻨی

[Ɗєя_Mσηɗ]

يکي را دوست دارم
ولي افسوس او هرگز نميداند..
نگاهش ميکنم شايد
بخواند از نگاه من
که او را دوست مي دارم..
ولي افسوس او هرگز نميداند
به برگ گل نوشتم من
تو را دوست مي دارم
ولي افسوس او گل را
به زلف کودکي آويخت تا او را بخنداند..

[Sirvan10_a]

ﺩﻟﻢ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ﻣﺎﺗﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺸﺐ        ﺩﻟﻲ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺸﺐ

[Ɗєя_Mσηɗ]

بگو از من به دلدارم تو را من دوست مي دارم
ولي افسوس و صد افسوس
زابر تيره برقي جست
که قاصد را ميان ره بسوزانيد
کنون وامانده از هر جا
دگر با خود کنم نجوا
يکي را دوست مي دارم
ولي افسوس او هرگز نميداند..

[Sirvan10_a]

ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﻟﺮﺯ ﻣﻲ ﺍﻓﺘﺪ ﺭﻓﻴﻖ؛ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﭘﺎﻳﻴﺰﻡ
ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺒﻴﻪ ﺑﺮﮒ ﻫﺎﻱ ﺯﺭﺩ ﻭ ﺧﺸﻚ ﺍﺯ ﺷﺎﺧﻪ ﻣﻲ ﺭﻳﺰﻡ

[Ɗєя_Mσηɗ]

میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشقِ تو بَسَم بود
عشقِ تو بَسَم بود که این شعله بیدار
روشنگرِ شبهای بلندِ قفسم بود..

[Sirvan10_a]

ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﻝ ﻣﻮﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﺎﺩ ﺷﻮﺩ       ﺧﻮﺷﻲ ﺍﺵ ﺭﻭﺯ ﺟﺰﺍ ﺗﺎﺝ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ باشد

[Ɗєя_Mσηɗ]

درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد!
می زند من را زمین
می زند بی تو مرا،
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است،
صعب العلاج یعنی همین!

[ρσєѕɪ]

نكته روح فزا از دهن دوست بگو
نامه خوش خبر از عالم اسرار بيار