13-10-2019، 20:00
روزها برای دختر به خوبی میگذشت هر پنج شنبه و جمعه در خانه مادر بزرگش جمع میشدند و دختر بیشتر از همه برای دیدن x ذوق داشت وقتی هم میآمد با دخنر به اتاق میرفتند وکلی بازی میکردند.
(شاید بگین یه دختر ۱۳ ساله دیگه بازی میکنه؟اما باید بگم دختر داستان ما عاشق بازی کردن بود )از بین جمعیت بچه های همسن خودش با xبهتر بود رفترش خیلی خوبتر بود .
دختر روزهارو به امید دیدن فامیل های جدیدش میگذراند ووقتی مادرش به دختر گفت که
مادر x مهمانی مارو دعوت کرده از خوشحالی نمی دوست چی کار کنه.
آخه خانه فرد مورد علاقش وایییی.?
شب مهمانی خیلی خوش بود تا....
تو روزهای اوج شادی دختر همون زمانی که فکر میکرد هیچی دیگه تو زندگیکم نداره
یهو تموم و از کسی که انتظار نداشت نارو خورد.........
با اون کار خاله دختر باعث شد دوباره دختر به روزهای تنهایی برگرده اما اینبار با درد دوری از کسی که اگه ۲روز نمیدیدش دلش براش تنگ میشد دیگه هیچی مثل قبل
نشد......بدتر شد ...،. همه چی نابود شد
اون کار خاله این بود که........و باعث شد......ودختر.....
اگه خوشتون اومده بگین تا براتون ادامشو بنویسم
امتیاز هم بدین ممنون میشم??
حتما اون کره رو مینویسم یا چراشو☺☺
(شاید بگین یه دختر ۱۳ ساله دیگه بازی میکنه؟اما باید بگم دختر داستان ما عاشق بازی کردن بود )از بین جمعیت بچه های همسن خودش با xبهتر بود رفترش خیلی خوبتر بود .
دختر روزهارو به امید دیدن فامیل های جدیدش میگذراند ووقتی مادرش به دختر گفت که
مادر x مهمانی مارو دعوت کرده از خوشحالی نمی دوست چی کار کنه.
آخه خانه فرد مورد علاقش وایییی.?
شب مهمانی خیلی خوش بود تا....
تو روزهای اوج شادی دختر همون زمانی که فکر میکرد هیچی دیگه تو زندگیکم نداره
یهو تموم و از کسی که انتظار نداشت نارو خورد.........
با اون کار خاله دختر باعث شد دوباره دختر به روزهای تنهایی برگرده اما اینبار با درد دوری از کسی که اگه ۲روز نمیدیدش دلش براش تنگ میشد دیگه هیچی مثل قبل
نشد......بدتر شد ...،. همه چی نابود شد
اون کار خاله این بود که........و باعث شد......ودختر.....
اگه خوشتون اومده بگین تا براتون ادامشو بنویسم
امتیاز هم بدین ممنون میشم??
حتما اون کره رو مینویسم یا چراشو☺☺