تفسیر آهنگهای آلبوم Revival از زبان خود سلنا
اکثر طرفداران سلنا او را از دوران بازی در سریال "جادوگران محلۀ ویورلی" به خاطر میآورند و در تمام این سالها با او و آثارش همراه بودهاند. اما حقیقتاً هیچ یک از آثار او بیش از آلبوم Revival که تا الان آخرین آلبوم استدیویی او به شمار میرود، نمیتواند گویای او و هویت هنری اش باشد.
او این آلبوم را در نهم اکتبر 2015 منتشر کرد و به جرأت میتوان گفت که بهترین آلبوم او تا الان میتواند نام بگیرد. این اثر تکاملیافتهترین آلبوم او نه تنها از لحاظ محتوایی و موضوع که از لحاظ موسیقیایی و تولید میباشد، به طوری که در آن میتوان حداقل یک آهنگ را یافت که با سلیقۀ هر فردی جور باشد و توانایی برقراری ارتباط با آن را در خود ببیند.
سلنا با حضوری اتفاقی در ایستگاه رادیویی آی هارت ریدیو به بیان نقد و تفسیر خود از تکتک آهنگهای این آلبوم پرداخت که در زیر میتوانید آن را بخوانید.
«من فقط میخواهم که هر فردی به شخصه این احساس و درک را داشته باشد که این گفتگو و گفتمان است که میبایست مد نظر باشد. کاری سادهای که بخواهید یک ضرباهنگ توپ داشته باشید، دربارۀ عشق و جال حرف بزنید، آره بیا بترکونیم خیلی چیز جالب و مفرحی هست، اما باید توجه کرد که توی این آهنگها هدف این است که باب گفتگو و صحبت باز شود. این بهترین آلبومی هست که در طول فعالیت حرفهای ام انجام دادهام و میبایست برای ارتقا آن در آلبوم بعدی سخت کار کنم تا واقعا تغییر و بهبود در آن نسبت به این یکی حس بشود. تا جایی که به خودم مربوط میشود قلباً دوست دارم که افراد را به گوش کردن آهنگهای Kill Em With Kindness', 'Revival', 'Rise' 'Survivors' دعوت کنم تا مفهوم آنها را در درون خودشان کنکاش و جستجو کنند. با دخترهایتان به این آهنگها گوش بدهید و آنچه را که احساس شماست و آنها برای شما بیان میکنند در بیابید. آین آلبوم مال همه است،این فقط آلبوم منِ تنها نیست.»
در ادامه تفسیر سلنا را از تراک به تراک این آلبوم با هم میخوانیم.
آهنگ اول: Revival
Revival را میشود همه چیز در دل یک آهنگ توصیف کرد. تمام آن چیزی که من در سال گذشته یا دو سال گذشته داشتم احساس میکردم. و آنچه که بیش از هر چیز دیگری من را درگیر خودش میکرد این بود که دلم میخواست شنیده شوم. من در برابر مردم رشد کردهام، در برابر دنیا. یکی از بیتهای مورد علاقهام در این ترانه همین هست که «اعتراف میکنم که دردناک بوده است، اما رو-راست و سپاسگزار هستم». (I'll admit it's been painful, but I'll be honest and grateful) چرا که در نهایت من را به جایگاهی که امروز در آن قرار گرفتهام هدایت کرد. دراین سالها هیچ چیز به من تقدیم نشده؛ مجبور بودهام که برای آن عرق بریزم و واقعا هم تمام زندگیام را بر روی آن گذاشتهام.
این آهنگ ....چیزی هست که هر کسی میبایست به آن گوش بدهد. به نوعی این آهنگ شعار من در زندگی است. بدجنس بودن خیلی آسان است. کار سختی نیست بخواهید این طور آدمی باشید؛ اما اینکه بخواهید بزرگوارانه صحنه را ترک کنید، رویتان را برگردانید و از آنجا دور شوید حقیقتاً کار سختی است. و این دقیقاً همان چیزی هست که این آهنگ دارد دربارۀ آن حرف میزند. فکر میکنم نیاز هست که آدمها زیاد به این آهنگ گوش بدهند.
این تراک آهنگ محبوب من است. این قطعه در حقیقت یکی از آخرین آهنگهایی بود که برای این آلبوم ضبط کردم. آهنگ یکی به آخری که ضبط کردم. این قطعه رو ظرفِ یک روز ساختیم و واقعا اینکه یک چنین کار بیپروایی ساخته بودم باورنکردنی بود. همه چیز تمام شد، با خودم گفتم آلبوم به سرانجام رسید. بعدش کمی عمیقتر شدم و احساس کردم که برای فصل بعدی هر چه که میخواهد باشد آماده هستم که به یکباره متوجهِ بیپروایی این اثر شدم. واقعا کار متفاوتی هست. اثری پرطراوت توی حال و هواهای کارهای پرینس. واقعا حس میکنم که این قطعه چیزی متفاوت از هر کار دیگری هست.
آین آهنگه باورنکردنی است. چارلی ایکسسیایکس، استارگیت و بنی بلانکو...اینها واقعا دیوونه اند. (آهنگسازهای این آهنگ) این آهنگ بیشتر درباره این است که آدمها چه تلقیای از عشق دارند و اینکه چطور هر آدمی یک چرخهای را طی میکند. فرقی نمیکند، چه می خواهد دوستی باشد، خانواده باشد یا یک رابطه در هر سطح. آدمها موقع تغییر احساس ناراحتی میکنند و سعی میکنند که با آن کنار بیایند. فکر میکنم این آهنگ دارد دلشورهها و دردها و تا حدی عصبانیتهایی را که در چنین حالتهایی سراغ ادم ها میآید بازنمایی میکند. البته یک آهنگ پر تک و تا برای رقصیدن هم هست.
آهنگ پنجم: Sober
این آهنگ فراتر از حد تصور است. کار سختی نیست که از احساسات درونیمان فرار کنیم، اما من و همه مردم باید بدانیم که ماها باید با هر چیزی روبه رو بشویم. باید احساسش کنیم. باید قدرت رو به رو شدن با وجوه دیگر مسائل را تا جایی که امکان دارد در خودمان پرورش بدهیم. همه ما در این موقعیتها قرار گرفتهایم که نمی دانستیم باید چطور از آن خلاص شویم. حتی یک جورهایی انگار تمام قضیه هم فقط این نیست، در یک مفهوم شبیه خلسهای عاشقانه هست. واقعا نمیدانی که چه اتفاقی دارد میافتد و در این شرایط هست که میبایست ارتباطت را با خودت همچنان حفظ کنی تا واقعا پی ببری که واقعا چه احساس داری الان. در این حالت شما به کس دیگر نیاز ندارید که دست شما را در زندگی بگیرد؛ شما اینجا میفهمید که از خودتان راضی باشید و با اطمینان گام بر دارید. (مترجم: این تفسیرش چقدر عمیقه و با متن ترانه فاصله داره )
این آهنگ یک جواهر است و به طور خاص میدرخشد. راستش فکر میکنم این آهنگ دومین قطعهای بود که برای این آلبوم ضبط کردیم. این فقط....اسمش را حتی ضربآهنگ هم نمیشد گذاشت. فقط اسکلتی از یک آهنگ کامل بود. در نهایت این آهنگ چیزی هست که احساس میکنم یک زن می تواند احساس کند. توی موزیک ویدئو یک صحنۀ دوش گرفتن هست با تیشرت سفید. آن چیزی که من انتظار دارم یک زن شبیه آن باشد فقط زیبا بودن و اعتماد به نفس داشتن است؛ جایی گفته میشود «من تو قیراط 14 هستم» (یعنی تو روز چهاردهم پریود که اوج میل جنسی زن هست)، انگار که شما میخواهید این حس را با تمام وجودتان در آغوش بگیرد و هیچ از آن خجالتزده نیستید. من نسبت به جنسیت و هویتم و بدنم اعتماد به نفس بیشتر را به دست آوردهام؛ و بهش افتخار میکنم. به همین خاطر هست که آلبوم با این فطعه شروع میشود.
این آهنگ تنها قطعهای از آلبوم هست که در قالب تصنیف (شعر یا آهنگی که روایتگر یک داستان عاشقانه به شکل داستانی و روایتگونه باشد) اجرا شده. تصنیف قالب زیبایی هست و به نظرم عاقلانه نیست که نسبت بهش بیتفاوت باشم. این آهنگ فوقالعاده است و غرضم در آن این بوده که افراد موقع تجربه کردن احساس خلأ، این احساس که انگار نامرئی و ناپیدا هستند، با آن همذاتپنداری کنند؛ موقعی که احساس میکنید انگار شما تمام دنیای یک آدم هستید و این احساس به همان اندازهای که دردناک هست، زیبا و قشنگ هم هست، چون به شما این اجازه را میدهد که به نقطه ای برسید که قادر باشید خودتان را باور کنید. در عین حال میبایست در این آهنگ ناراحتی و غصه را هم نشان میدادم. این بخش از کار برایم مهم بود.
آهنگ هشتم: Me & The Rhythm
این آهنگ آخرین قطعهای از این آلبوم بود که ضبط کردیم و واقعا هم آهنگ جالب و مفرحی هست. از مخاطبان میخواهم که با تمام وجود درکش کنند. این آهنگ دربارۀ آزادی در لحظه حرف میزند، آزاد بودن با خودِ خودتان؛ اصلا دربارۀ عشق نیست. این آهنگ فقط دربارۀ درک لحظهها و غنیمت شمردن حال هست. همه سرشان در گوشیهایشان هست؛ همه دارند این کار انجام میدهند. این آهنگ فقط دربارۀ خودِ خودتان هست و کاری که دارید در لحظه تجربه میکنید.
این آهنگ به نوعی حکم شعار اجتماعی من را دارد. به نظرم هر روزی که ما از سر میگذرانیم و تمام کارهایی که انجام میدهیم به نوعی جان به در بردن و تلاش برای بقا است. این کاری هست که ما میکنیم. کار میکنیم، از خواب بلند میشویم، به کارهایمان میرسیم، و به زندگی خودمان مشغول هستیم و این روند دیوانهوار همین طور ادامه پیدا میکند. گاهی پیش میآید که از خودت میپرسی «واقعا داریم کجا می ریم؟» و این آهنگ دقیقا همان شعاری هست که دلم میخواهد مردم داشته باشند. دلم میخواهد مردم بدانند که دراین قضیه (زنده ماندن و جان به در بردن) ما آدمها همه با هم سهیم هستیم. همه سرخورده و رنجور هستند و آدم ها دیگران را آن طور که من انتظار دارم با تمام وجود درک نمیکنند؛ فکر میکنم این مساله خیلی مهمی هست. این آهنگ یک قطعۀ اجتماعی هست... آنچه که مال من است مال توست. این ماییم. این سرنوشت مشترک همه ما با هم است.
آهنگ دهم: Body Heat
این آهنگ در مکزیک ساخته و ضبط شد، به همین خاطر کاملا الهامگرفته و متاثر از آنجا است. غرض این بود که میخواستم جو فکریم عوض بشود. آهنگ Revival هم توی مکزیک بود که بهش رسیدیم. تهیهکنندهها و آهنگسازهایم را هم با خودم آورده بودم و این طوری بود که از آنجا الهام گرفتیم. من مکزیکی هستم و تایید و بازشناخت این بخش از هویتم واقعا فوقالعاده است. قضیه بیشتر این بود که وقتی توی این فرهنگ قرار میگیرید، وقتی مردم دور و برتان هستند، احساستان چطور خواهد بود. با بچهها بیرون رفتیم و موسیقی زنده گوش کردیم و بعدش در حدود ساعت 5 صبح به خانه برگشتیم و آهنگ Body Heat را ضبط کردیم؛ چون از اجرای زندۀ سازها و ضربآهنگها آن چیزی که به شما القا میشود دقیقا همان چیزی هست که من دربارۀ چیستی و هویت خودم به آن عشق میورزم.
این آهنگ را دوست دارم. دلیل اینکه این آهنگ آخرین قطعه آلبوم هست این است که دلم میخواهد همه بدانند که من هم همان چیزهایی را احساس میکنم که آنها میکنند. نمیخواهم موجودی درکناشدنی و دستنیافتی باشم. آنچه که این آهنگ القا میکند این است که شما میتوانید شیوه خاص زندگی خودتان را انتخاب کنید و به خودتان همواره این نکته را گوشزد کنید که این افکار شماست که شما را به هم میریزد. باید به این درک برسید که این یک انتخاب است. باید از خواب بیدار شوید و خودتان را دوست داشته باشد، هوای خودتان را داشته باشید و به خودتان توجه کنید و مهمتر از همه با خودتان مهربان باشید. فکر میکنم این همان چیزی هست که Rise به ما عرضه میکند. این آهنگ واقعا آدمها را به این تشویق میکند که نسبت به تمام آنچه که دارند تجربه میکند به پا خیزند و انقلاب کنند...اگر که آن تجربیات دردناک هستند.
توی این آهنگ واقعا دوستان واقعی خودم صدای پسزمینه رو اجرا کردند. آنجا که گفته می شود yeah و آن بخش از ترانه که میگوید I'm going home with who I came with and who I came with's not you توسط آنها اجرا میشود. پس آره...واقعا همین طور است و من بهترین دوستانم را در بخشی از این آهنگ در کنار خودم داشتم و این به نوعی همان چیزی هست که داشتم احساس میکردم. دوران مجردی، بیرون رفتن با دوستان بدون اینکه دغدغه کسان دیگری را داشته باشی، تنها با دوستان دخترت.
آهنگ سیزدهم: Nobody
این آهنگ در بابِ ایمان و عقیدۀ من ساخته شده، دربارۀ رابطهام با خدا. هر کسی میتواند آن را به شیوۀ خودش تفسیر کند. آهنگ قشنگی هست، اما مشخصا نیت من موقع ضبطش همین هست که گفتم. هیچ بشری نمیتواند شما را بیش از آن مقداری که قوه قاهره و برترِ شما دوستتان میدارد، دوست بدارد؛ و فکر میکنم این موضوعِ دوستداشتنی و قشنگی هست. شما میبایست خودتان را دوست داشته باشید، میبایست در پی کشف آنچه در قلب شماست باشید و اینها همه برای من موقعی هست که توانایی کشف خودم را داشتهام.
این یک آهنگ خیلی خیلی شخصی بود، و با جزئیات به شدت دقیق. میتوانستم احساسی را که تمام آن عواطف در پی دارد به خاطر بیاورم و با خودم فکر میکردم: «نمی دونم که میتونم اینها رو ضبط و ثبت کنم یا نه». این آهنگ یک جورهایی غمناک هست. اما از یک جهت قشنگ هم هست. واقعا از اینکه قادرم به این قطعۀ آر اند بی (R&B، سبکی ترکیبی از بلوز و جاز) و این فضا وارد بشوم لذت میبرم. این آهنگ فوق العادهای است اما به همان دلیل که گفتم اضطراب داشتم که ضبطش کنم. احساس میکردم که با این کار دارم تمام خودم را عرضه میکنم؛ و از طرفی هم ممکن است این بخش بخصوص را بپذیرم و تایید کنم.
منبع:
selena-gomez-fan.persianblog.ir