12-08-2018، 8:44
مثل همۀ بسيجيان دو تكه تركش خمپاره برداشته بودم كه با يادگار با خودم ببرم منزل. برگ مرخصي ام را گرفتم و آمدم دژباني. دل و جگر وسايلم را ريخت بيرون، تركش ها را طوري جاسازي كرده بودم كه به عقل جن هم نمي رسيد ولي پيدايش كرد. پرسيد:« چند ماه سابقه منطقه داري؟» گفتم:«خيلي وقت نيست» گفت:«شما هنوز نمي داني تركش، خوردنش حلال است بردنش حرام؟» گفتم:«نمي شود جيرۀ خشك حساب كني و سهم ما را كه حالا نخورده ايم بدهي ببريم!»