07-08-2018، 9:36
(آخرین ویرایش در این ارسال: 17-09-2020، 22:21، توسط مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב.)
ﮔﺮ ﺳﺮ ﺑﺮﻭﺩ ﺯ ﺳﺮ ﻫﻮﺍﯾﺖ ﻧﺮﻭﺩ
ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻃﻠﺴﻢ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺖ ﻧﺮﻭﺩ
ﻓﺮﺷﯽ ﺯ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﯾﻢ
ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﯿﺎ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﻧﺮﻭﺩ
ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻃﻠﺴﻢ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺖ ﻧﺮﻭﺩ
ﻓﺮﺷﯽ ﺯ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﯾﻢ
ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﯿﺎ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﻧﺮﻭﺩ
*******************
آنقدر با موی مشکی قصه پردازی نکن
دزدکی چشمک نزن با قلب من بازی نکن
بی شرف قلبم گرفت از سرخی لبهای تو
لامروت بیش از این با عشوه طنازی نکن
دزدکی چشمک نزن با قلب من بازی نکن
بی شرف قلبم گرفت از سرخی لبهای تو
لامروت بیش از این با عشوه طنازی نکن
*******************
ای بس ستم که بر سر ما رفت و کس نگفت
آن پیک ره شناس حکایت گزار کو
چنگی به دل نمی زند امشب سرود ما
آن خوش ترانه چنگی شب زنده دار کو
آن پیک ره شناس حکایت گزار کو
چنگی به دل نمی زند امشب سرود ما
آن خوش ترانه چنگی شب زنده دار کو
*******************
دل می دهمت همیشه بارانم باش
وابسته به شعر سرخ عصیانم باش
ای ماه مواظب غزلها باشی
در وقت غزل ستاره بارانم باش
وابسته به شعر سرخ عصیانم باش
ای ماه مواظب غزلها باشی
در وقت غزل ستاره بارانم باش
*******************
برایت قهوه میریزم، تو از من آب میخواهی
به چَشمت شعر میکارم ولیکن خواب میخواهی
کنارت هستم و عاشق، نفسهایم همه اُمّید
مرا رفته، مرا مُرده، مرا در قاب میخواهی
به چَشمت شعر میکارم ولیکن خواب میخواهی
کنارت هستم و عاشق، نفسهایم همه اُمّید
مرا رفته، مرا مُرده، مرا در قاب میخواهی
عکس نوشته دخترونه
ای لحظه به لحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
از تو خبری نیامد و پیر شدیم
ای با خبر از بیخبریهای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
از تو خبری نیامد و پیر شدیم
ای با خبر از بیخبریهای همه
*******************
ای آنکه بر سه تار دلم چنگ می زنی
بستان بزن که ساز خوش آهنگ می زنی
بوی غبار می دهد آیینه ی دلم
رنگ خدا به این دل صد رنگ می زنی
بستان بزن که ساز خوش آهنگ می زنی
بوی غبار می دهد آیینه ی دلم
رنگ خدا به این دل صد رنگ می زنی
*******************
قاب عکسم به جمال تو چه خوش تصویر است
وقت هجران و دلم در به در تسکین است
هر شب رخ زیبای تو در اینه ای می افتد
خوش باد به حالش که چه خوش تقدیر است
وقت هجران و دلم در به در تسکین است
هر شب رخ زیبای تو در اینه ای می افتد
خوش باد به حالش که چه خوش تقدیر است
*******************
عشق هم درد لاعلاجی بود
ارتباطی عمیق باغم داشت
طعنه هایی کشنده می گفتند
زخم هایم فقط نمک کم داشت
ارتباطی عمیق باغم داشت
طعنه هایی کشنده می گفتند
زخم هایم فقط نمک کم داشت
عکس نوشته دخترونه باحال
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زیبا اندیشان به زیبایی رسند
آن چنان زیباست این بی بازگشت
کز برایش می توان “از جان گذشت”
زیبا اندیشان به زیبایی رسند
آن چنان زیباست این بی بازگشت
کز برایش می توان “از جان گذشت”
*******************
باران به شبم گفت که همراه توام
ابری تر از این هم بشوم ماه توام
امشب من و تو چه بیصدا می باریم
تو سینه ی من شو، ببین آه توام
ابری تر از این هم بشوم ماه توام
امشب من و تو چه بیصدا می باریم
تو سینه ی من شو، ببین آه توام
*******************
امروز دوباره رد پایی از تو
تنهایی و خانه و صدایی از تو
برف آمده در شهر خدا رحم کند
در من گذر خاطره هایی از تو
تنهایی و خانه و صدایی از تو
برف آمده در شهر خدا رحم کند
در من گذر خاطره هایی از تو
*******************
صبح شد باز دلم میل پریدن دارد
و تماشای تو هر صبح چه دیدن دارد
تو آن صورت زیبا و صدای مخملت
جمله “صبح بخیر” از تو شنیدن دارد
و تماشای تو هر صبح چه دیدن دارد
تو آن صورت زیبا و صدای مخملت
جمله “صبح بخیر” از تو شنیدن دارد
*******************
نخورده می چه داند شراب یعنی چه ؟
ندیده آب چه داند سراب یعنی چه ؟
درست نیست که بدانی چه حالتی دارم
مرا ببین که بدانی خراب یعنی چه !
ندیده آب چه داند سراب یعنی چه ؟
درست نیست که بدانی چه حالتی دارم
مرا ببین که بدانی خراب یعنی چه !
بعد من با یاد من افسوس مى ماند به جا
در میان کلبه ها فانوس مى ماند به جا
میروم تا گم شوم در جاده هاى ناشناس
کس نمی یابد مرا ، افسوس مى ماند بجا …
در میان کلبه ها فانوس مى ماند به جا
میروم تا گم شوم در جاده هاى ناشناس
کس نمی یابد مرا ، افسوس مى ماند بجا …
*******************
شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او
شد با شب و گریه رو به رو عاشق او
پایان حکایتم شنیدن دارد
من عاشق او بودم و او عاشق او
شد با شب و گریه رو به رو عاشق او
پایان حکایتم شنیدن دارد
من عاشق او بودم و او عاشق او
*******************
ﺷﺒﻬﺎ ﮔﺬﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺴﺖ
ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺗﻮ ﻣﺴﺖ
ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺧﻮﻧﻢ ﺭﯾﺰﯼ
ﺗﺎ ﺟﺎﻥ ﺑﺪﻫﻢ ﺩﺍﻣﻦ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ !
ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺗﻮ ﻣﺴﺖ
ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺧﻮﻧﻢ ﺭﯾﺰﯼ
ﺗﺎ ﺟﺎﻥ ﺑﺪﻫﻢ ﺩﺍﻣﻦ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ !
*******************
لبانت قند مصری ، گونه هایت سیب لبنان را
روایت می کند چشمانت آهوی خراسان را
من از هر جای دنیا هرکه هستم عاشقت هستم
به مهرت بسته ام دل را ، به دستت داده ام جان را
روایت می کند چشمانت آهوی خراسان را
من از هر جای دنیا هرکه هستم عاشقت هستم
به مهرت بسته ام دل را ، به دستت داده ام جان را
*******************
آن حرف که از دلت غمی بگشاید
در صحبت دل شکستگان می باید
هر شیشه که بشکند ندارد قیمت
جز شیشه دل که قیمتش افزاید !
در صحبت دل شکستگان می باید
هر شیشه که بشکند ندارد قیمت
جز شیشه دل که قیمتش افزاید !
*******************
مَردم از ماتم من شاد و من از غم خشنود
شادمانم کن و اندوه مکرر برسان
مرگ یا خواب ؟! چقدر این دو برادر دورند
مژدهی وصل برادر به برادر برسان
شادمانم کن و اندوه مکرر برسان
مرگ یا خواب ؟! چقدر این دو برادر دورند
مژدهی وصل برادر به برادر برسان
*******************
کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی ؟
می باشد و می باشد و می باشد و می
من باشم و من باشم و من باشم و من
وی باشد و وی باشد و وی باشد و وی
می باشد و می باشد و می باشد و می
من باشم و من باشم و من باشم و من
وی باشد و وی باشد و وی باشد و وی
*******************
تا دست ارادت به تو داده ست دلم
دامان طرب ز کف نهاده ست دلم
ره یافته در زلف دلآویز کجت
القصه به راه کج فتاده ست دلم
دامان طرب ز کف نهاده ست دلم
ره یافته در زلف دلآویز کجت
القصه به راه کج فتاده ست دلم
*******************
هرکه فرهاد شود در ره عشق
همه کس در نظرش شیرین است
تهمت کفر به عاشق نزنید
عاشقی پاکترین آیین است
همه کس در نظرش شیرین است
تهمت کفر به عاشق نزنید
عاشقی پاکترین آیین است
*******************
ماه در روی کسی غیر تو دیدن ممنوع
ناز چشم کسی جز تو خریدن ممنوع
تابلویی بر سر دروازه ی قلبم زده ام
که ورود احدی جز تو اکیدا ممنوع
ناز چشم کسی جز تو خریدن ممنوع
تابلویی بر سر دروازه ی قلبم زده ام
که ورود احدی جز تو اکیدا ممنوع
*******************
هجر تو نصیبم ای دل افروز مباد
بر جان من این آتش جانسوز مباد
آن روز که من پیش توام شب نشود
وان شب که تو در پیش منی روز مباد
بر جان من این آتش جانسوز مباد
آن روز که من پیش توام شب نشود
وان شب که تو در پیش منی روز مباد
کنار برکه دلم نشستم و نیامدی
دوباره در سکوت خود شکستم و نیامدی
سوال کردم از خدا نشان خانه تو را
سکوت کرد و در سکوت شکستم و نیامدی
دوباره در سکوت خود شکستم و نیامدی
سوال کردم از خدا نشان خانه تو را
سکوت کرد و در سکوت شکستم و نیامدی
*******************
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دلبر به ، به که دوصد دل برما
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
یک دلبر به ، به که دوصد دل برما
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
*******************
همین امروز یا فردا تو را از دست خواهم داد
چگونه بگذرم از تو بگویم هرچه باداباد ؟
مگر هر قصه ی شیرین شبی پایان نمیگیرد ؟
و تو آن قصه ای هستی که بی آغاز میمیرد …
چگونه بگذرم از تو بگویم هرچه باداباد ؟
مگر هر قصه ی شیرین شبی پایان نمیگیرد ؟
و تو آن قصه ای هستی که بی آغاز میمیرد …
*******************
او رفت و انتظارش باقیست
پشت قدمش عبور اشکم جاریست
ای کاش بداند که پس از او عمری
در خلوت من همیشه جایش خالیست
پشت قدمش عبور اشکم جاریست
ای کاش بداند که پس از او عمری
در خلوت من همیشه جایش خالیست
*******************
اگه یکی باشه منو بفهمه
براش غرورمو بهم می زنم
گریه که سهله ، زیر چتر شونش
تا آخر دنیا قدم میزنم
براش غرورمو بهم می زنم
گریه که سهله ، زیر چتر شونش
تا آخر دنیا قدم میزنم
*******************
بدون عشق نشان از جهان نخواهد ماند
بماند عشق ولیکن جهان نخواهد ماند
خزان عمر من آمد بهار عمر تو شد
بهار عمرِ تو هم ای جوان نخواهد ماند
بماند عشق ولیکن جهان نخواهد ماند
خزان عمر من آمد بهار عمر تو شد
بهار عمرِ تو هم ای جوان نخواهد ماند
*******************
ای کاش که من پیر شوم در بغلت
با دست تو زنجیر شوم در بغلت
پرواز پر از حس رهایی ست ولی
ای کاش زمین گیر شوم در بغلت
با دست تو زنجیر شوم در بغلت
پرواز پر از حس رهایی ست ولی
ای کاش زمین گیر شوم در بغلت
شب سردی ست و هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی من ، دلبر بارانی من
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی من ، دلبر بارانی من
*******************
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
*******************
قایق کاغذی رو آب داره میره
من نگاش میکنم و گریم میگیره
قایق کاغذی میره و میدونم که
برای گریه کردن دیگه دیره
من نگاش میکنم و گریم میگیره
قایق کاغذی میره و میدونم که
برای گریه کردن دیگه دیره
*******************
خوشی ها دردها تقسیم بر دو
چه با هم یا جدا تقسیم بر دو
خدایی زندگی با عشق یعنی
شبیه ما دوتا تقسیم بر دو
چه با هم یا جدا تقسیم بر دو
خدایی زندگی با عشق یعنی
شبیه ما دوتا تقسیم بر دو
*******************
مثل عادت نیستی تا ساده انکارت کنم
تو نفس های منی باید که تکرارت کنم
مقتضای بودنی یعنی که بی تو نیستم
زندگی بخشی و باید عمر ایثارت کنم
تو نفس های منی باید که تکرارت کنم
مقتضای بودنی یعنی که بی تو نیستم
زندگی بخشی و باید عمر ایثارت کنم
*******************
کنار من که قدم میزنی هوا خوب است
پر از پریدنم و جای زخم ها خوب است
قدم بزن ، پُرم از حس “در کنار تویی”
قدم بزن پُرم از حس اینکه “ما” خوب است
پر از پریدنم و جای زخم ها خوب است
قدم بزن ، پُرم از حس “در کنار تویی”
قدم بزن پُرم از حس اینکه “ما” خوب است
قسمت این است که در فاصله ها پیر شویم
و اسیر شب تنهایی تقدیر شویم
قسمت این است که یک عمر مسافر باشیم
تا از این دور زدن های زمان سیر شویم
و اسیر شب تنهایی تقدیر شویم
قسمت این است که یک عمر مسافر باشیم
تا از این دور زدن های زمان سیر شویم
*******************
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد
عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد
گرچه خاکسترم و هم سفر باد ولی
جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد
عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد
گرچه خاکسترم و هم سفر باد ولی
جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد
*******************
شاید فراموشت شدم ، شاید دلت تنگه برام
شاید بیداری مثل من ، به فکر اون خاطره هام
شاید تو هم شب که میشه میری به سمت جاده ها
بگو تو هم خسته شدی مثل من از فاصله ها
شاید بیداری مثل من ، به فکر اون خاطره هام
شاید تو هم شب که میشه میری به سمت جاده ها
بگو تو هم خسته شدی مثل من از فاصله ها
*******************
زبانم را نگاه خسته ات بست
زمستان با زمستان ها بپیوست
نگاهت لرزشی انداخت در دشت
دلم چون متن یک آیینه بشکست
زمستان با زمستان ها بپیوست
نگاهت لرزشی انداخت در دشت
دلم چون متن یک آیینه بشکست
*******************
باز هم از یاد تو ، شعله به پا خواسته
آتش سرخش ز نور ، قلب من آراسته
زردی روی مرا ، نیک تماشا نما
شمع وجود من از دوری تو کاسته
آتش سرخش ز نور ، قلب من آراسته
زردی روی مرا ، نیک تماشا نما
شمع وجود من از دوری تو کاسته
*******************
حالا شده کار هر شب و هر روزم
تو شعر مرا بپوش سرما نخوری
من دکمه ی این قافیه را می دوزم
تو شعر مرا بپوش سرما نخوری
من دکمه ی این قافیه را می دوزم
اینجا به جز درد و دروغ ، همخانه ای با ما نبود
در غربت من مثل من ، هرگز کسی تنها نبود
عشق و شعور و اعتقاد ، کالای بازار کساد
سوداگران در شکل دوست ، بر نارفیقان شرم باد
در غربت من مثل من ، هرگز کسی تنها نبود
عشق و شعور و اعتقاد ، کالای بازار کساد
سوداگران در شکل دوست ، بر نارفیقان شرم باد
و آوازم بدون تو ، سکوتی سرد می خواهد
برایت مرده بودم تا ، برایم تب کند قلبت
ولی حتی نپرسیدی “دلت همدرد می خواهد ؟”
برایت مرده بودم تا ، برایم تب کند قلبت
ولی حتی نپرسیدی “دلت همدرد می خواهد ؟”
[img=659x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_18-29-16.jpg[/img]
ﯾﺎﺩ ﺑﮕﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺩﺭﯾﻎ
ﻧﯿﺴﺖ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﺪ
ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﺭﻩ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﻧﺪﺍﺩ
ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺗﺎ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﺪ
ﻧﯿﺴﺖ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﺪ
ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﺭﻩ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﻧﺪﺍﺩ
ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺗﺎ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﺪ
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ، ﭼﺮﺍﻍ ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ، ﮐﻠﯿﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ، ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ
ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﺧﻮﺍﺑﯽ
ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ، ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ، ﮐﻠﯿﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ، ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ
ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﺧﻮﺍﺑﯽ
ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ، ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ
دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است
فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است
مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم
چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم ؟
فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است
مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم
چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم ؟
ﺍﺯ ﻃﻌﻨﻪ ﺟﺎﻫﻼﻥ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺗﺮﺳﻴﺪ
ﺑﺮ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻨﺪﻳﺪ
ﻣﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻋﺸﻖ ﭘﺎﮎ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﻤﺎﻧﻢ
ﺗﺎ ﮐﻮﺭ ﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﻳﺪ
ﺑﺮ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻨﺪﻳﺪ
ﻣﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻋﺸﻖ ﭘﺎﮎ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﻤﺎﻧﻢ
ﺗﺎ ﮐﻮﺭ ﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﻳﺪ
ﻧﺎﻟﻪ ﻛﺮﺩﻡ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺍﻱ ﺁﻓﺘﺎﺏ
ﺑﺮ ﮔﻞ ﺧﺸﻜﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﺘﺎﺏ
ﺗﺸﻨﻪ ﻟﺐ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺍﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﻳﻔﺖ
ﺩﺭ ﻛﻮﻳﺮ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ﭼﻮﻥ ﺳﺮﺍﺏ
ﺑﺮ ﮔﻞ ﺧﺸﻜﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﺘﺎﺏ
ﺗﺸﻨﻪ ﻟﺐ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺍﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﻳﻔﺖ
ﺩﺭ ﻛﻮﻳﺮ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ﭼﻮﻥ ﺳﺮﺍﺏ
چه شده ای دل دیوانه ؟ هوایش کردی ؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی ؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی ؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی ؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی ؟
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب میگذراند
وقتست گر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند
کز شوق توام دیده چه شب میگذراند
وقتست گر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند
چرا حس میکنم هستی کنارم ؟
چرا این رفتنو باور ندارم ؟
چرا گم میکنم روز و شبامو ؟
چرا حس میکنم داری هوامو ؟
چرا این رفتنو باور ندارم ؟
چرا گم میکنم روز و شبامو ؟
چرا حس میکنم داری هوامو ؟
هر چند کسی میان ما حایل نیست
اما نگهت به سوی من مایل نیست
گفتم قُسمت دهم ، ولی میگویند
چشم تو به هیچ مذهبی قایل نیست
اما نگهت به سوی من مایل نیست
گفتم قُسمت دهم ، ولی میگویند
چشم تو به هیچ مذهبی قایل نیست