بغض قلم ❥ ..

[Đęąđ.ğïřł]

خداروشکر....
نه آرزوي کسي اَم....
نه آويزونِ کَـــــــــــــــــــسي.!

[امیر‌حسین]

دعوایِ هیچ عاشقی را جدی نگیر
آدمها هیچوقت
با کسی که دوستش دارند
دلِ دعوا ندارند
فقط گاهی صدایشان بلند می شود
تا بلندتر از قبل بگویند:
تو برایم مهم هستی، می فهمی...؟

[Đęąđ.ğïřł]

بگـــــذار

כوستــــــ بمانــیــم

عشـــــــق همه چیز را פֿـرابــــــ میڪنـכ . . . !

[کسی پشت سرم اب نریخت]

.
آخرین بار ڪه من از تهِ دل خندیدم
علتش پـول نبود
انعڪاسِ جُوڪ هر روز نبود
علتش، دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چهره‌یِ  ژولیده‌یِ یڪ دلقڪ,
یا زمین خوردن یڪ ڪور نبود …
من بهِ « من » خندیدم !
ڪه چو یڪ دلقڪ ِگیج
نقش یڪ خنده به صورت دارم و دلم میـــگرید …!
.

[امیر‌حسین]

#دو_خط_شعر

با تو حرف‌ها دارم!
اما می‌ترسم که بارِ این همه
«دوستت دارم»
بر دوشِ قاصدک سنگینی کند..

#پویا_علیان

[Đęąđ.ğïřł]

وقتی سرفه ام میگیرد همه با لیوانی آب به سراغم می آیند...
اما وقتی دلم میگیرد.. بیخیال بگذریم...

[امیر‌حسین]

دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد،
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد،
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد،
لبخند از لب هایم برید
منتظر کسی نیستم
از سر خستگی در این ایستگاه نشسته ام

[Đęąđ.ğïřł]

ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮐﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻭﺳﺨﺘﻪ

ﻣﺜﻞ ﮐﻨﺎﺭ ﺍوﻣﺪﻥ ﺑﺎ ﺟﻤﻠﻪ :

«ﺧﺐ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ ؛ ﺯﻭﺭ ﮐﻪ نیست»

[امیر‌حسین]

گاهی ؛
باید از دیگران فاصله بگیری ...! اگر اهمیت دادند ،
ارزشت را خواهی فهمید ...! و اگر اهمیتی ندادند ،
خواهی فهمید کجا ایستاده‌ای ...!

محمود_دولت_آبادی

GN

[Đęąđ.ğïřł]

دلم می خواست یکی رو داشتم ،


بعضی وقتا که مردم خستم می کردن ،


میومد کنارمو دستاش رو می گذاشت دو طرف ِ صورتم


زُل می زد تو چشام ، می گفت


“ببین ! تو من رو داری!!“