گفتگوی آزاد نسخه 322

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

من خوبم شقایق جون.
جناب روح شما چطوری؟

هی خوبی فقط این صندلی ها چرا اینطورین نمیتونم بشینم روشون از بس سر پا وایسادم خسته شدم
هی میام بشینم از وسطش رد میشم

چی؟صندلی؟

[Đęąđ.ğïřł]

این شادی خودشو کشت از بس سپاس داده یکی واسطه بشه از بن درش بیارن

باید تموم شه
ولی خودم تو این فکر بودم یه جوری از بن درش بیارم

من درکش میکنم چه حسی داره
دفعه قبل بود بن شدم
چند ساعت به پایان محرومیتم باقی بود که یهو خود کار دو روز تمدید شد

چه ضدحالی خوردی پس:/

---

اهل دلاش گرفتن نکته یه رویا رو ؟؟

وات؟؟؟

[_ƇRAƵƳ_]

خیلی...نی

روز سوم کجا بودی ؟

[pesarebaad]

من خوبم شقایق جون.
جناب روح شما چطوری؟

هی خوبی فقط این صندلی ها چرا اینطورین نمیتونم بشینم روشون از بس سر پا وایسادم خسته شدم
هی میام بشینم از وسطش رد میشم

چی؟صندلی؟

اره نمیدونی چیه ؟؟؟
صندلی وسیله ایست دارای چهار عدد پایه و دو صفحه که یکی از انها عمودی و دیگری افقی بر روی پایه ها قرار میگیرد که در برخی از انواع انها دسته هایی نیز تعبیه شده
حالا نیست من روحم نمیتونم روش بشینم

---

این شادی خودشو کشت از بس سپاس داده یکی واسطه بشه از بن درش بیارن

باید تموم شه
ولی خودم تو این فکر بودم یه جوری از بن درش بیارم

من درکش میکنم چه حسی داره
دفعه قبل بود بن شدم
چند ساعت به پایان محرومیتم باقی بود که یهو خود کار دو روز تمدید شد

چه ضدحالی خوردی پس:/

---

اهل دلاش گرفتن نکته یه رویا رو ؟؟

وات؟؟؟

گفتم هزار تا ارزو دارم یه رویا
نگرفتی چرا گفتم یه دونه رویا دارم ؟؟؟

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

آها...پس همون وایسا

[pesarebaad]

میگم الان که دقت میکنم میبینم چه برکتی دارما
هر جا که میرم رونق میگیره
اون اول که نسخه قبلی گ.ا. بعدم مشاعره 2 بعدش بغض قلم الانم که اینجا

[Rahil.tehran.7]

روز سوم کجا بودی ؟
[/quote]

روز سوم؟ چی؟ کی؟ کجا؟

[pesarebaad]

من فعلا رفتم خدافظ همگی

[Đęąđ.ğïřł]

من خوبم شقایق جون.
جناب روح شما چطوری؟

هی خوبی فقط این صندلی ها چرا اینطورین نمیتونم بشینم روشون از بس سر پا وایسادم خسته شدم
هی میام بشینم از وسطش رد میشم

چی؟صندلی؟

اره نمیدونی چیه ؟؟؟
صندلی وسیله ایست دارای چهار عدد پایه و دو صفحه که یکی از انها عمودی و دیگری افقی بر روی پایه ها قرار میگیرد که در برخی از انواع انها دسته هایی نیز تعبیه شده
حالا نیست من روحم نمیتونم روش بشینم

---

این شادی خودشو کشت از بس سپاس داده یکی واسطه بشه از بن درش بیارن

باید تموم شه
ولی خودم تو این فکر بودم یه جوری از بن درش بیارم

من درکش میکنم چه حسی داره
دفعه قبل بود بن شدم
چند ساعت به پایان محرومیتم باقی بود که یهو خود کار دو روز تمدید شد

چه ضدحالی خوردی پس:/

---

اهل دلاش گرفتن نکته یه رویا رو ؟؟

وات؟؟؟

گفتم هزار تا ارزو دارم یه رویا
نگرفتی چرا گفتم یه دونه رویا دارم ؟؟؟

اونو که فهمیدم^_^از اول
ولی اینو جدانوشتی حواسم نبود

[_ƇRAƵƳ_]

روز سوم کجا بودی ؟

روز سوم؟ چی؟ کی؟ کجا؟
[/quote]

این جا فقط من سوال می پرسم
راستشو بگو