13-01-2018، 10:35
درود مجددا مشددا . من کسری وینستون هستم با درودی دیگرررررررررررررررررررر. امروز میخوام درباره ی معجزه ای که همین 4 شنبه هفته پیش اتفاق افتاد حرف بزنم . من برای اینکه تویه ماشین حوصلم سر نره تو ماشین خودمون اهنگ گوش میدم دوتا فلش دارم یکی اهنگ قدیمی مثل ابی گوگوش داریوش و...... و یکی فلش اهنگ های جدید مثل زدبازی پیشرو سپهر خلسه و................ یک روزی که این فلاشام رو داشتم با خودم میبردم گذاشتم تو جیبم . رفتم کلاس زبان دیدم هیچکدوم از فلاشام نیستن دو تا گم شده بودند و وافعا اعصابم خورد بود . شب که برگشتم با مامانم دعوا گرفتم و مامانم میگفت که چرا اون فلاشارو با خودت بوردی و از اینجور حرف ها که دیدم برادرم برگشته و هردو تا فلاشمم تو دستشه دیدم که اونا میخواد بده به من و این طور شد که دعوا بین مامانم و بابام تموم شد الان هردوتاشون رو وصل کردم به یه جاسویچی که گم نشن. ولی یه چیزی که خیلی خیلی خیلی منو متعجب کرد این بود که فلش ها افتاده بودن تو خیابون و برادرم اونارو روی میز ناهارخوریمون پیدا کرد من . من خودم یادمه که من اون فلش هارو به ماشین خودم وصل کرده بودم.
THE END
KASRA WINSTON
THE END
KASRA WINSTON