من دیگه حرفی ندارم ولی برای من این چیزا اصلا مهم نیست کسایی که از این جور چیزا حمایت میکنن دهنشون هنوز بو شیر میده چون به این چیزا علاقه دارن از علایقشون دفاع میکنن در ضمن عذر میخوام به حافظ توهین کردم .
کاربرactinium شما میدونی معنی اون شعری که گذاشتی چیه؟؟
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
الف: ای ساقی با باده رخشان، پیاله ما را روشن و لبالب کن و ای مطرب بر خوان و بگو: کار جهان به کام ما شد.
ب: ای ساقی با باده زلال و روشن پیاله ما را درخشان کن و ای مطرب بگو که کار جهان به کار ما شد…
الف: (بگو که) ما در پیاله عکس روی محبوب دیده ایم، ای بی خبر ز لذّت شراب خواری ما.
ب: به بیخبران از لذّتِ شراب خواری ما بگو که ما در پیالهِ شراب عکسِ روی محبوب خود را دیده ایم.
کسی که دلش با نیروی عشق می تپد و زنده است هرگز نمی میرد (بدین سبب) در دفتر روزگار نام ما جاویدان و با ثبات است.
ناز و کرشمه دلبران بلند بالا تا زمانی خریدار دارد که محبوب سرو رفتار ما جلوه گری نکرده است.
ای باد صبا اگر گذارت به مجلس دوستان افتاد از برای خدا این پیام ما را به گوش جانان برسان:
بگو چرا عمداً وانمود می کنی که نام ما را فراموش کرده ای؟ دیری نمی گذرد که ما در می گذریم و نام ما را از یاد خواهی برد.
الف: مستی زیبنده چشم محبوب دلبند ماست بدین سبب عنان اختیار ما را به دست چشم مستی داده اند.
ب: در چشم محبوب دلبند ما حالت مستی و بیخودی از شراب زیبنده است بدین سبب زمام عقل ما را به دست مستی سپرده اند.
از آن می ترسم که به هنگام پرسش و پاسخ روز قیامت، نان حلالی را که شیخ (از محل جیره موقوفات مدرسه سهمیه طلّاب) خورده است امتیاز و فضیلتی از شراب حرامی که ما خورده ایم کسب نکند.
حافظ دانه های گوهر اشکت را (به پای محبوب) نثار کن. شاید مرغ وصال جانان به خاطر این دانه ها به دام افتد.
دریای سبز سپهر گردون و کشتی هلال ماه آن، همگی در دریای نعمت حاجی قوام غرقند.
اگر دنبال دعوایی بیا خصوصی اینجا آبرو ریزی نکن