29-04-2016، 11:06
مهر خداوند نسبت به بندگانش
در روایت آمده عربى مىخواست به مدینه خدمت پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بیاید در اثناى راه که مى آمد زیر درختى دو سه جوجه پرنده بود آنها را برداشت که بیاورد هدیه براى پیغمبر و متوجه نبود که مادر جوجه ها بالاى سرش همراهش مىآید. همین طور آمد تا رسید به مسجد، جوجهها را گذاشت جلوى روى پیغمبر. در این اثناء مادر بچه ها از چند فرسخ خدا مىداند دانهاى در دهان داشت آب یا گندم آورده بود تا در مسجد آمد پائین، منقارش را به دهان جوجه ها زد و فرار کرد تا او را نگیرند باز رفت به دنبال خوراکى. مرتبه دوم باز خودش را انداخت نزد بچهها در صورتى که پرنده از آدمى وحشت دارد باز خودش را در خطر انداخت براى خاطر اولادش بالاخره منقارش را نزدیک دهان بچهها آورد. اینجا در روایت چنین دارد: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) رو کرد به اصحاب فرمود: چگونه دیدید مهر این مادر را به این بچهها گفتند: راینا عجیباً خیلى شگفت دیدیم. فرمود: قسم به خدائى که مرا به پیغمبرى مبعوث کرد خداى عالم مهرش به بندگانش هزار درجه بالاتر است. اصحاب همه شاد شدند واقعاً همین طور است رسول الله از معدن علم خبر مى دهد علاقه پدر و مادر به بچه کجا علاقه خالق کجا؟
منبع:معارفى از قرآن
شهید محراب آیت الله دستغیب (ره)