(15-01-2016، 21:09)ارش خان نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(15-01-2016، 18:16)romia نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(15-01-2016، 15:12)ارش خان نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(15-01-2016، 14:42)romia نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
زندگی نامه سلمان فارسی
http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C
اینم اضافه کنم که:
پیامبر اکرم(ص) از سلاله حضرت ابراهیم (ع) است ولی حضرت ابراهیم علیه السلام عرب نبوده است، وقتی حضرت اسماعیل وارد طایفه جرهم در اطراف مکه شد، با آنان ارتباط خویشی برقرار کرد و طایفه آنان را مستعربه می گفتند. در ضمن عرب بودن یا نبودن به دو معنا است:
الف: لغت و زبان عربی داشتن
ب: نژاد عربی داشتن
پیامبر اکرم (ص) به معنای اول عربی بود و به معنای دوم از جانب پدر غیر عربی و از نژاد حضرت ابراهیم(ع) محسوب می شود. البته عرب جاهلی دو دسته بودند:
1- قحطانیان، فرزندان یعرب بن قحطان و بومیان یمن و جزیره العرب بوده که عرب عاربه نامیده می شدند.
2- عدنانیان، فرزندان حضرت اسماعیل بن ابراهیم(ع) بوده که نتیجه ازدواج حضرت اسماعیل(ع) با طایفه جرهم بوده و اینان را عرب مستعربه می گویند و طوایف فراوانی از آنان پدید آمد که معروف ترین آنها همان قریش است و بنی هاشم از قریش می باشند.
در پاسخ به دوستانی که میگن سلمان فارسی یک خیانتکار بوده ...
1. اصل لشکرکشی های خلفا به دلیل غصب خلافت مورد قبول نیست و حضرت علی (ع) و فرزندانشان در هیچکدام شرکت نداشتند ؛ اما حضور برخی یارانشان چون جناب سلمان در این جنگها ، بدلیل پیشگیری از رفتارهای افراطی و خارج از قواعد اسلامی از سوی سپاه خلفا با مردم سرزمینهایی همچون ایران بوده است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://goo.gl/CyySCb
2. جناب سلمان سالها در ایران نبوده و اسرار سپاه ایران را هم نمیدانست ! ایشان بدلیل حمایت از ولایت مغضوب خلفا بود و انتسابشان به حکومت مدائن از سر ناچاری خلیفه دوم و با اذن حضرت علی (ع) برای رفع مشکل مردمش بوده است .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3718
3. دلایل اصلی استقبال مردم ایران از مسلمانان و شكست ساسانیان :
* ظلم ، ستم و فساد شدید دستگاه حكومتی
* سختگیری شدید به قاطبه مردم در حكم نوكران حكومت
* اختصاص همه امتیازات مادی و معنوی به طبقه حاكم و ثروتمند
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://goo.gl/CyySCb
4. سلمان فارسی با خیرخواهی و تدبیر خود از خونریزی و جنگ جلوگیری نمود و دو شهر مدائن و تیسفون كه سالها پایتخت ساسانیان بود، بدون درگیری تسلیم لشكر اسلام شدند .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://goo.gl/CyySCb
5. قوانین اسلام و سیره پیامبر رحمت (ص) مسلمانان را مجاز به کشتار و تعدی و ستم در جنگها نمی داند و رفتار آنها بر همین مبنای دینی بوده که این مورد در آیات و روایات مشهود است و در تاریخ نیز ذکر شده است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://goo.gl/EJJgZw
6. فتح کتابخانه ها و آتش زدن کتاب ها در این جنگ واقعیت ندارد !
* تاریخ اصل وجود کتابخانهای را در آن زمان ایران ضبط نکرده چه رسد به آتش زدن .
* تا قرن هفتم (حدود ۶۰۰ سال پس از فتح ایران) ، در هیچ مدرکی سخن از کتابسوزی مسلمین نیست و اولین بار درقرن هفتم بدون سند طرح شد و اعتبار تاریخی ندارد.
* حرکت شعوبیگری که به حرکتی ضد عرب بدل شد کتابها در معایب عرب نوشتند . اگر چنین نقطه ضعف بزرگی وجود داشت ، محال بود شعوبیه که در قرن دوم هجری اوج گرفته بودند دربارهاش سکوت کنند .
* در ایران ساسانی آثار علمی و ادبی هم بوده که از بین رفتن برخی از آثار بدلیل تحول اندیشه مردم با ورود تفکر و آثار غنی دوره اسلامی بوده است .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.hawzah.net/fa/Book/View/0/23731
7. فرمانده سپاه اعراب در جنگ با حکومت ساسانی و فتح ایران ، سعد بی ابی وقاص بود نه جناب سلمان!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://porseman.org/q/show.aspx?id=99178
8. از چهار مورخی که ماجرای فرش بهارستان را ذکر کرده اند سه نفر یعنی : ابن اثیر، ابن کثیر و ابن خلدون ماجرا را از نفر چهارم یعنی ابن جریر (طبری) نقل نموده اند و طبری در دو روایت از سیف بن عمر آن را نقل نموده ؛ در حالیکه علمای رجال اهل سنت به شدت سیف را تضعیف کرده و برخی او را متهم به حدیث سازی و حتی زندقه نموده اند ! پس ماجرا فاقد اصالت است .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.askquran.ir/thread4823-27.html
9. در رد ادعاهای شبهه همین بس که استقبال چشمگیر و با احترام ایرانیان در زمان بازگشت مجدد وی و استانداری مدائن ، رفتار با یک خائن به نوامیس و عزتشان نبوده ؛ بلکه در جایگاه تکریم ایشان حتی در برابرش به خاک می افتادند که وی ایشان را نهی می نمود و در میانشان بدون محافظ تردد داشت .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.jamnews.ir/detail/News/405666
10. بیزانس پایخت روم شرقی بوده ، نه یونان ! و گزارش ضعف ساسانیان توسط عمال حکومت به خلفا می رسید ، نه توسط سلمان که با دستگاه خلافت ارتباطی نداشت .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://goo.gl/xgEc7J
11. وصیت ادعا شده از جناب سلمان وجود ندارد و ایشان در کمال احترام و توسط علی (ع) کفن و دفن شدند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa56357
12. از سلمان فارسی كرامات بسیاری نقل شده كه بیانگر مقام معنوی بالای وی می باشد ؛ پیشگویی حوادث آینده ؛ استجابت دعا ، بروز كارهای اعجازگونه و ...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.hawzah.net/fa/Book/View/45266/23584
13. رهایی اجداد ما از منجلاب ادیان تحریف شده آن دوران و ایجاد زمینه رشد و هدایت ما ، مرهون تلاشهای جناب سلمان است .
در عظمت و شرافت این اسطوره انسانهای آزاده همین بس که پیامبر (ص) فرمودند : سلمان از اهل بیت ماست .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.soalcity.ir/node/992
و من الله توفیق ...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C#.D8.AF.D8.A7.D8.B3.D8.AA.D8.A7.D9.86_.D8.B2.D9.86.D8.AF.DA.AF.DB.8C_.D8.B3.D9.84.D9.85.D8.A7.D9.86_.D9.81.D8.A7.D8.B1.D8.B3.DB.8C_.D8.A7.D8.B2_.D8.B2.D8.A8.D8.A7.D9.86_.D8.AE.D9.88.D8.AF.D8.B4
باز هم تاریخ تحریف شده!!!!چگونه میشه یک ملت متجاوزای وحشی رو بین خودشون بپذیرن؟؟؟درسته اواخر ساسانیان هرج و مرج بوده ولی دلیل پذیرفتن اسلام یه چیز دیگه بوده.اعراب وحشی دین زرتشتی رو دین نمیدونستن و به مردم وقت دادن که ملمون بشن ولی مردم مخالفت کردن.اعراب هم هرکی مسلمون نبود رو به بدترین شکل ممکن به قتل رسوندن.ایرانیان هم ترسیدن و به زور مسلمون شدن ولی در باطن زرتشتی بودن.پس از سالها و استقلال ایران مردم رو میخواستن دوباره زرتشتی کنن ولی مردم دیگه مسلمون بودن و دیگه نمیشد کاری کرد.
یه سوال دارم از شما؟؟؟چطور میشه یک ملت بی فرهنگ وبی تمدن به کتاب نیاز داشته باشن؟؟؟اون فکر میکردن چیزای علمی ککه در کتابا هست شرک هست و نابودشون کردن.اگر فجایع حمله مغول ها و اسکندر مقدونی رو روی هم بذاریم باز هم به اندازه فجایع حمله اعراب نمیشه.البته بعضی از چیزایی که گفتی درست بود مثل قسمت اول.
در تاريخ آمده كه ايرانيان به راحتي اسلام را پذيرفتند گرچه طبق معمول مدت زماني به درازا كشيد. تفاوت عمده مسلمان شدن ايراني ها با نقاط ديگر اين بود كه در ايران تقريبا اكثريت مردم طي سه چهار قرن مسلمان شدند، برخلاف نقاط ديگر كه مانند اسپانيا بوميان غالبا مسيحي ماندند و باز در آن مسيحيها مسلط شدند يا اگر اكثريتي اسلام آوردند جوامع مسيحي بزرگي بر آيين خود باقي ماندند.
اشپولر مينويسد: تقريبا تمام ايرانيان، بدون اعمال زور و فشار خارجي معتنابهي از طرف فاتحان، در مدت قرون اندكي به اسلام گرويدند. در بين النهرين، سوريه، فلسطين، مصر و اسپانيا تا قرنهاي متمادي دستههاي بزرگ مذهبي مسيحي هستي خود را حفظ كردند و سرانجام يا به طور كلي بر مسلمين غلبه نمودند، چنانچه در اسپانيا با تسلط مجدد دولت شمال آن صورت گرفت و يا آن كه به صورت دستههاي كوچكتري پايداري نموده باقي ماندند (مثل مصر،سوريه، و فلسطين. (تاريخ ايران 1 /239 ـ 240)
گرايش سريع بسياري از ايرانيها به اسلام از لا به لاي اخبار فراواني به دست ميآيد. البته زرتشتي ها در بسياري از شهرها براي دست كم دو تا چهار قرن باقي ماندند. فارس كه يكي از اصلي ترين مراكز آنان بود تا قرن چهارم زرتشيان زيادي را در خود جاي داده بود. اين اطلاع را عمدتا مديون احسن التقاسيم (2/640) هستيم. در باره دلايل متعدد اسلام آوردن ايراني ها چند نكته را مي توان يادآور شد:
1. دلايل فرهنگي از دلايل مهم اين تحول است به طوري كه اسلام از نظر علمي موقعيت برتري و جاذبه بيشتري در مقايسه با آيين زرتشتي داشت. در برابر، آيينزرتشتي با نظام طبقاتي ساساني پيوند خورده و به صورت يك آيين اشرافي درآمده بود. طبيعي بود كه مردم درمقايسه ميان اين دو آيين ميتوانستند انتخاب بهتري داشته باشند، البته مشروط به آن كه شرايط ديگر هم فراهم باشد.
2. نكته ديگر دلايل نظامي است كه البته در خصوص ايران معنا داشت هرچند در بسياري از نقاط حتي بدون تسلط نظامي هم اسلام رواج يافت. به عبارت ديگر، نفس تسلط مسلمانان و پيروز شدن آنها براي ايجاد نوعي هيمنه فرهنگي و ديني اهميت داشت. مردمان گيلان و ديلمستان كه مسلمانان در آغاز غلبه نظامي نداشتند، تا دو قرن بر آيين خويش بودند تا آن كه شخصيتي مانند ناصر اطروش زيدي به دلايل فرهنگي توانست اسلام را در ميان مردم رواج دهد. در كل شكست سياسي يك قوم، زمينه را براي تغييرات فرهنگي و آييني آماده مي كند باز هم مشروط به آن كه شرايط ديگر فراهم باشد.
3. نكته ديگر دلايل سياسي است بيشتر با اين اشارت كه دولت ساساني كه پشتوانه آيين زرتشتي بود از بين رفت. دولت ساساني دولت سياسي ـ ديني بود. اكنون كه حمله تازه اي با اتكاي به آيين جديدي صورت گرفته بود در درجه نخست آيين قبلي را به چالش مي كشيد و چون ديگر حامي سياسي نداشت با مشكل روبرو مي ساخت.
4. نكته ديگر دلايل اجتماعي بود كه شايد مهم ترين آن استقرار اعراب در ايران بود، به طوري كه قبايل عربي زيادي در شهرهاي مختلف ايران سكونت گزيدند و به تدريج اسلام را رواج داند. به روشني بايد گفت استقرار اعراب در ايران يكي از مهم ترين دلايل موفقيت اسلام در ايران بوده است. اين استقرار گاه به صورت قبيلهاي بود، چنان كه محلهاي را به خود اختصاص ميدادند. گاه نيز به صورت فردي بود كه البته اين كاربرد مهمي نداشت مگر در حد چهره هاي برجسته از ميان علما از صحابه يا تابعين كه بتوانند با استقرار در شهري به برپايي مكتب و مدرسه علمي كمك كنند. گفتني است كه در بيشتر شهرهاي ايران قبايل عربي اسكان داده شدند. يك نمونه شهر جرجان است كه مساجدي كه در دوران امويان به نام قبايل ساخته شد كه از آن جمله مسجد بجيله، درمحله علي بن زهير (مربعة علي بن زهير) مسجد محارب، مسجد قريش، مسجد الحمراء المعروف بمسجد ابن ابيرافع، مسجد بني اسد، مسجد العشيره المعروف به مسجد برجوب راه العطار، مسجد الموالي، مسجد خثعم، مسجدهمدان، مسجد بني ضبه، مسجد الازد، مسجد بني عجل، مسجد تيم بن ثعلبه، مسجد بني سنان. و.... شماري ديگر است (تاريخ جرجان، ص 19). يعقوبي در كتاب البلدان گزارشي از انتشار قبايل عربي در شهرهاي ايران به دست داده است. در اين باره تاكنون تحقيق مستقل و مفصلي صورت نگرفته است.
در قم، طايفه اشعريها ساكن شدند و نه تنها اسلام را منتشر كردند كه تشيع را هم رواج دادند. گزارش حضوراعراب در ايران را يعقوبي به دست داده است.
البته گاهي بوميان از حضور اعراب ناخشنود بودند اما به تدريج با آنها انس گرفتند. مردم سغد در باره اعراب ميگفتند: اين قوم با ما آميختهاند و با آنها ماندهايم و از ما ايمن شدهاند و ما نيز از آنها ايمن شدهايم (طبري 3 /596).
اما به صورت فردي، مي توان به سفر سعيد بن جبير به اصفهان (طبقات المحدثين 1 / 367) اشاره كرد. يا ماندگار شدن واقد دراصفهان كه ابوموسي اشعري او را مؤذن قرار داد و نسل او تا قرن سوم هنوز مؤذن بودند (طبقات المحدثين 1/359).
يك نكته شگفت اين كه هيجده نفر از صحابه به اصفهان آمدهاند. علاوه بر اين كه بسياري از ايراني ها در عراق، صحابه پيامبر را ملاقات كردند. براي مثال خبر زير از ديداريك ايراني با امام علي عليه السلام حكايت دارد:
داود بن سليمان الاصفهاني مي گويد: قال: كنت مع ابي بكناسة الكوفه، فاذا شيخ اصلع علي بغلة له وردة يقال له دلدل، قد احتوشه الناس، فقلت: يا ابه! من هذا؟ قال هذا شاهن شاه العرب هذا علي بن ابي طالب (طبقات المحدثين 1 / 371).
همزمان با استقرار اعراب در محلات، آنان شروع به ساختن مسجد كردند تا جايي براي نماز خواندن داشته باشند. از آنجا كه مساجد به جايآتشكدهها ساخته ميشد به مرور از نفوذ زرتشتيان كاسته ميشد.
مهاجرت ايرانيان به عراق و بازگشت آنها
مهاجرت ايرانيان به عراق و بازگشت آنها به ميهنشان را بايد دليلي براي رشد اسلام گرفت. مثلا سلمان در زمان عمر بن خطاب به اصفهان بازگشتي داشته است. حماد بن ابي سليمان كوفي (م 120) از سباياي منطقه برخوار اصفهان بوده است كه بعدها به عالمي بزرگ تبديل شده است. (طبقات المحدثين 1 / 333). وثاب نامي كه از موالي ابن عباس بوده دو سال نزد ابن عباس بوده و باز به كاشان بازگشته است. (طبقات المحدثين 1 / 333، 355 ـ 357)
نافع بن ابي نعيم مقريء اهل مدينه مي گويد كه اصل من از اصفهان است. چنان كه ابن ابيالزناد فقيه مي گفت اصل من از همدان است. (طبقات المحدثين 1 /382). اين افراد از همان قرن اول و دوم هستند و شمار زيادي از كساني كه به جايگاه بلندي رسيدند از همين افراد ايراني الاصلاند. البته ريشه برخي از اين افراد چندان روشن نيست. برخي زرتشتي،يا مسيحي يا حتي يهودي بوده اند و به نوعي در حوادث صدر اسلام هم تأثير گذاشته اند.
نقش دهقانان
نقش دهقانان –كه در اينجا مقصود كدخدايان و صاحبان اراضي است ـ در انتشار اسلام كه اشپولر بر آن تأكيد دارد بدين معناست كه آنان با پذيرفتن اسلام ميتوانستند امتيازات خويش را بهويژه در زمينه مسائل مالكيت حفظ كنند (تاريخ ايران: 1/ 244). نيز مينويسد: همه جا رهبران اشراف و اعيان بودند كه به مذهب فاتحان ميگرويدند. در مقابل نيز فاتحان عرب، قدرت و نفوذ آنان را به حال خود باقي ميگذاشتند و حتي از طريق ازدواج خويشاوندي حسبي با آنان برقرار ميكردند (همان: 1 /245).
در واقع هم دهقانان و هم مرزبانان ميتوانستند با مسلمان شدن موقعيت خود را تا اندازهاي حفظ كنند.
ادعا شده است كه اسلامي شدن ايران نخست بين طبقات عالي آن صورت گرفت، يعني بين كساني كه فرهنگ ايران را كاملا در دست تصرف داشتند و داستانهاي باستاني پهلواني ايران را با شيوه جوانمردي و با ديد خود از زندگي محقق ميساختند. (همين دليل باقي ماندن فرهنگ پيشين در جامعه جديد شد). (اشپولر: 1/ 248 ـ 249).
در برخي از شهرها، مسلمان شده ها افرادي از طبقات پايين بودند. نوشتهاند كه طبقات پايين مردم بخارا، گروه گروه به اسلام گرويدند و به تدريج اشراف زميندار نيز كه به آنها دهگان ميگفتند، اسلام آوردند. بايد بدين نكته توجه داشت كه اشراف و فرمانروايان محلي، سخت با يكديگر نزاع داشتند و اين مسأله به حضور اعراب مسلمان در اين ناحيه، كمك فراواني كرد. در اصل، دهقانان، اشراف زمينداري بودند كه چونان فرمانروا بر سرزمين زير سلطه خود حكومت ميكردند. متأسفانه در نيمه اخير دوران اموي، براي آن كه پول بيشتري به عنوان جزيه از نامسلمانان بگيرند، راه مسلمان شدن را مردم بر سدّ كردند. اهميت پر كردن بيت المال، براي يك دوره، مشكلي را براي توسعه اسلام ايجاد كرد. با اين حال، بخارا سخت به اسلام علاقمند ماند و تحت تأثير هيچ فشاري از سوي برخي از فرمانروايان محلي، از اسلام باز نگشت، بلكه با قدرت، در رواج اسلام كوشيد. در آخرين سالهاي دوران اموي و اوائل عباسيان، بخارا، به شهري با فرهنگ اسلامي ـ عربي تبديل شد و آثاري كه پيش از آن به زبان پهلوي بود، به زبان عربي درآمد.
كار فرهنگي برنامه ريزي شده و ساختن مساجد بجاي آتشكدهها در مواردي كه شهر به زور فتح ميشد راهي براي گسترش بيشتر آيين جدي بود.
اقدام مسلمانان در شهرهايي كه به زور فتح ميشد خراب كردن آتشكدهها و ساختن مسجد به جاي آنها بود. البته اگرشهري با صلح فتح ميشد، آتشكدهها برجاي ميماند، مگر جاهايي كه آيين بت پرستي يا بودايي بود. داستان بخارا جالب است كه اول بت پرستان بودند بعد آتش پرستان و سپس جايگاه آنان ، مسجد مسلمانان شد.
در نيشابور نيز آتشكده قهندز ـ كهن دژ ـ به مسجد جامع تبديل شد. در تاريخ نيشابور آمده است كه «چون عبدالله عامر نيشابور را فتح كرد، آتشكده قهندز را خراب كرد و به جاي آن جامع ساخت».
در آغاز مردم بخارا هر بار با حضور اعراب تسليم ميشدند؛ اما به محض آن كه اعراب از آنها دور ميشدند، از آنباز ميگشتند. عبارت پيشگفته نرشخي در تاريخ بخارا در برخورد اعراب فاتح با شهر نكته اي است كه تقريبا در باره ساير بلاد ايران و ماوراءالنهر نيز صادق است. اين امري طبيعي بود كه مردم نسبت به دين جديد واكنش نشان داده ومقاومت كنند اما همين كه به زودي تغيير عقيده مي دهند نكته اي است كه دلايل خاص خود را دارد.
مشهور است كه مردم قزوين سريع تر از بلاد ديگر اسلام آوردند. (تاريخ گزيده، ص 777).
تخفيفهاي مالياتي
مسلما تخفيفهاي مالياتي در اسلام آوردن طبقات پايين مؤثر بوده است (تاريخ ايران اشپولر 1 : 252) در برابر بايد توجه داشت كه امويان سختگيريهايي هم داشتند كه اين تخفيف را قائل نميشدند و از تازه مسلمانان هم جزيه ميگرفتند و براي مدتي رشد اسلام را سد كردند. داستان اين مسأله چنان بود كه سبب برآمدن مرجئه در خراسان شد، كساني كه ايمان را به شهادتين مي دانستند و سختگيري هاي حجاج و دولت اموي را در باره ايمان آوردن اشخاص نمي پذيرفتند.
روند تدريجي مسلمان شدن مردم ايران
يك بررسي نشان داده است كه روند مسلمان شدن ايرانيان از قرن نخست با كندي آغاز شده و به تدريج بر شدت آن افزوده شده است. اين شدت، در قرن چهارم به اوج خود رسيده و تقريبا به جز برخي جمعيتهاي قومي مانند آشوريها در غرب يا جوامع كوچك زرتشتي در يزد و شيراز، ساير مردم به اسلام گرويدند. اين بررسي بر اين اساس است كه اصولا اسامي عالمان ياد شده در چهار قرن نخست اسلامي، به ندرت نامي ايراني در آنها ديده ميشود. يك نسبنامه تا قرن چهارم، معمولا از جد اول، با يك اسم ايراني آغاز ميشود و در ادامه، نامهاي اسلامي پياپي ميآيد. مثلا احمد بن حسين بن رستم. رستم فردي است كه به اسلام گرويده و نام فرزندش را احمد انتخاب كرده است.
اين روشي است كه ريچارد بولت در كتاب گروش به اسلام در قرون ميانه دنبال كرده است. بر اساس ديدگاه وي كه نمودار رشد اسلام را نوعي نمودار رشد كرم ابريشم مي داند چنين است كه در وهله نخست ده تا پانزده درصد در مرحله مياني چهل تا شصت درصد و در مرحله اخير ده تا پانزده درصد باقي مانده مسلمان شده و تعدادي نيز هيچ اسلام نمي آورند. وي اين طرح را بر اساس نام و نسب شماري از ايرانيان برجسته مسلمان شده كه در كتاب شذرات الذهب آمده و در سلسله نسب آنان نام هاي اسلامي و در رأس آنها يك نام ايراني است ارائه كرده است. هرچند بايد گفت كه در قرن چهارم به ويژه پنجم و ششم، مسلمانان ايراني، شروع به استفاده مجدد از نامهاي ايراني براي فرزندانشان كردند. كما اين كه در ميان آلبويه اين اسامي را به فراواني ميبينيم. اما تحليل بولت روي اسامي پيش از قرن چهارم است.
گرايش داوطلبانه يا اجباري
يكي از بحثهاي هميشگي در مسلمان شدن ايراني ها اين است كه به اجبار ايمان آوردند يا از روي اختيار. آنچه در منابع به چشم مي خورد از هر دو دست شواهدي وجود دارد. مهم ترين نكته در ارتباط با ايراني ها آن است كه باقي ماندن بر دين زرتشتي مجاز بود. بدين ترتيب بر حسب قاعده فاتحين نمي توانستند مردم را به اسلام آوردن وادار كنند.
امايك نكته هست و آن اين كه براي فاتحان مسلمان، اين يك امتياز بود كه فردي چه از طبقات پايين يا بالا اسلام بياورد. به همين دليل تا آنجا كه دستشان باز بود امتيازاتي براي اين افراد قائل مي شدند. گرچه علي القاعده حق نداشتند هدف خود را از اين قبيل امتيازات، اسلام آوردن اشخاص بدانند.
البته در صورتي كه شهري به زور فتح مي شد امكان اين كه فاتحان تمامي آتشكده ها را از بين ببرند وجود داشت. در حالي كه وقتي معاهده صلح صورت مي گرفت معمولا اجازه داده مي شد كه آتشكده ها باز بماند. گرچه ممكن بود شرط شود كه حق احداث آتشكده هاي جديد را ندارند.
پيامدهاي فتوحات بر مردمي كه سرزمينهايشان فتح ميشد:
تاريخ اسلام نشان ميدهد كه به دنبال اين فتوحات، از طرف هيئت حاكمهاي كه توسط خليفه مشخص ميشد هيچگونه اهتمامي در جهت ارشاد، آموزش و پرورش و تربيت صحيح اسلامي مردم صورت نميگرفت تا اعتقاد به اسلام در درون آنها رسوخ كرده و به صورت يك نيروي عقيدتي درآيد كه بتواند روح مغلوبين را با مفاهيم و خصائص اسلامي غنا بخشد و در سازندگي و تكامل انسانها مؤثر گردد. اگر چه در خلال بيست سال، دامنه نفوذ اسلام به طوري گسترش يافت كه سرزمين اسلامي چندين برابر فتوحات پيامبر اسلام(ص) گرديد. ليكن اختلاف بين فتوحات پيامبر(ص) و خلفا از زمين تا آسمان بود، چرا كه پيامبر اكرم(ص) در فتوحاتش به اظهار كردن مسلماني و جاري نمودن شهادتين و انجام بعضي از شعائر و ظواهر اسلامي به طور سطحي قناعت نميكرد، بلكه براي مردم آن بلاد معلمين و مربياني اعزام مينمود تا ضمن آموزش كتاب خدا و عقايد صحيح و بيان احكام ديني، آنان را ارشاد و موعظه كنند.
اما در فتوحات خلفاي سه گانه هيچ برنامهاي براي تعليم و تربيت و هدايت و ارشاد مردم در نظر گرفته نميشد و هيچ نيروي ورزيدهاي براي تبليغ دين و آموزش احكام به سرزمينهاي فتح شده اعزام نميگرديد و به اين امر مهم و حياتي هيچ اهميتي داده نميشد.
در اين كشورگشاييها تنها از تسليم شدگان ميخواستند به يگانگي خداوند و رسالت پيامبر(ص) شهادت دهند و بعضي از تكاليف و شعائر اسلامي را به صورت ظاهري و صوري بدون اينكه در دل آنان رسوخ كرده باشد، انجام دهند، از اين روست كه ميبينم بسياري از مناطقي كه توسط مسلمانان فتح ميشد پس از مدت زمان اندكي به كفر و عصيان برميگشتند.
پيامبر اكرم(ص) از سوي خدا مأمور بود كه از مردم زمانه خويش هم اسلام را بخواهد هم ايمان را اما خلفا و فاتحان اسلامي از مردم فقط ظاهر مسلماني را ميخواستند و بس، و ما اين سهل انگاري غير قابل اغماض را در ميان قريش و ديگران به وضوح ميبينيم، حتي بيشتر صحابه رسول خدا(ص) نيز همين روش را در پيش گرفتند. چنانچه موسي بن يسار ميگويد: اصحاب رسول خدا(ص) بيابانگردهاي خشني بودند ما ايرانيان كه آمديم، دين اسلام را خالص گردانديم.
بدين ترتيب مردمي كه سرزمينشان پس از رسول اكرم(ص) فتح ميشد بر همان آداب و رسوم و مفاهيم جاهلي كه بر حركات و سكنات آنها حاكم بود و نيز روابط و مناسبات اجتماعي خود به طور عام باقي ميماندند و اسلام نه در جانشان نفوذ ميكرد نه در ضميرشان ريشه ميدواند تا چه رسد به اينكه اسلام بر آنان حكمفرما باشد يا محرك آنان در امور ديني و معنوي گردد.
چنانكه در متون تاريخي بررسي ميكنيم آثار و عواقب دراز مدت اين پديده جاهلانه (كشورگشاييهاي خلفا) بسيار تأسفآور و به طور كامل به زيان اسلام بود، زيرا آنان كه از اين فتوحات بهرهبرداري ميكردند و از اسلام جز اسمي و از دين جز رسمي سراغ نداشتند تمامي آداب و رسوم جاهلي و انحرافات و طمع ورزيهاي شخصي و كارهاي غير انساني را در لباس اسلام و تحت نام دين به مردم القاء ميكردند و زير سايبان امن دين تمام فسادها و ناهنجاريها را به نام دين و با مجوزي كه خود از دين صادر ميكردند به مردم تحميل مينمودند.
خلاصه اينكه گسترش اسلام و نشر تعاليم عالي آن، به هيچ وجه مورد اهتمام و كوشش آنان نبود بلكه آنان تنها به كشور گشايي و چپاول ثروت كشورها مي انديشيدند.
به هر حال اگر حركتي كه از سوي رسول خدا(ص)شروع شد، پس از فوت ايشان ادامه مي يافت و زمام امامت و خلافت به دست وصي ايشان اميرمؤمنان(ع) مي افتاد، بي شك دعوت اسلامي پيامبر(ص) به ميدان وسيع تري گسترش مي يافت و همسايگان دولت اسلامي و ساير ملل خود به پذيرش اين دين الهي پيشقدم مي شدند و فتوحات خونين و لشكركشي هاي دوران خلفا، به گونه اي ديگر رقم مي خورد.
(15-01-2016، 15:02)romia نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(15-01-2016، 14:53)ارش خان نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عزیز من مردم ایران از زمان حضرت زرتشت و حتی قبل از اون خداپرست بودن.دین زرتشتی خودش دین الهی هست.
آقا من یه مثال میزنم.مثلا یه نفر زادگاهش شهر تهرانه ولی اصالتا شمالی هست.این فرد اصالتا شمالی هست ولی تو تهران بزرگ شده.پیامبر هم همین بوده،تو عربستان بزرگ شده ولی اصالتا عرب نیست.عبرانی هست.
سلمان در زمان ساسانیان بوده و دین ساسانیان ان زمان زرتشت بوده
و اگر چه دین زرتشت امروز یکی از ادیان الهی محسوب میگردد، اما واقع این است اسناد به صورت محکم و قاطع، دین الهی بودن زرتشت را تثبیت نمینماید، چنان چه دین الهی نبودنش را تثبیت نمینماید.
[rtl]طبق اسناد تاریخی، در این که زرتشت یک مصلح ایرانی بود که بیش از هزار سال قبل از میلاد ادعای نبوت کرد و با مبارزه علیه خرافات آیین مغان و اعتقادات شرک آمیز چند خدایی، ایرانیان را به سوی خدای هستی (اهورا مزدا) دعوت کرد، اتفاق نظر بیشتری وجود دارد، اما در این که خودش یک نبی بوده، اختلاف نظر است.[/rtl]
[rtl]الف – از نظر قرآن کریم، مردمان به لحاظ اعتقادی به سه دسته کلی تقسیم میشوند که عبارتند از : مؤمنین به اسلام – اهل کتاب و بالاخره مشرکین؛ و اهل کتاب، یهودیان، صابئین، نصارا (مسیحیان) و مجوس شمرده شدهاند:[/rtl]
[rtl]«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (الحج، 17)[/rtl]
[rtl]ترجمه: كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه يهودى شدند و صابئىها و مسيحيان و مجوس و كسانى كه شرك ورزيدند؛ البته خدا روز قيامت ميانشان داورى خواهد كرد زيرا خدا بر هر چيزى گواه است.[/rtl]
[rtl]ب – بنا بر این تمامی کسانی که زرتشت را دین الهی قلمداد نمودهاند، مبتنی بر این آیه، آنان را همان «مجوس» یا «شاخهای» از مجوس قلمداد نمودهاند. (اغلب اقوال حاکی از آن است که زرتشت همان مجوس است).[/rtl]
[rtl]ج – طبق آیه فوق و نیز احادیث صحیح، مجوسیان دارای پیامبر و کتاب بودهاند. پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «مجوسیان پیغمبری داشتند که او را کشتند و کتابی نیز داشتند که آن را سوزاندند. پیغمبر آنان کتاب خود را بر روی دوازده هزار پوست گاو نوشته بود.» (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 11، ص 96، ج 15، ص 126)[/rtl]
[rtl]بنا بر این، در اهل کتاب بودن مجوس تردیدی نیست، اما در این که مجوس همان دین زرتشتی میباشد و پیامبرشان نیز همان زرتشت است، تردید وجود دارد. چنان چه برخی از محققین میگویند: «مجوس نیز مانند همه ادیان به فرق و مذاهب تقسیم شد که از جمله به چهار فرقه یا مذهب به نامهای: 1. کیومرثیه؛ 2. زروانیه؛ 3. مسخیه؛ 4. زردشتیه تقسیم شدند و زرتشتیان با کتاب اوستا، یکی از این مذاهب هستند، چرا که نام کتاب اصلی مجوس «زمزمه» بوده است، نه اوستا. برخی میگویند چون کتاب گاتها، 17 قصیده است و در واقع زمزمه است، همان است.[/rtl]
[rtl]برخی از مورخین نیز زرتشت را از پیروان انبیایی چون ارمیای یا عُزَیر نبی دانستهاند. (ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، چاپ مصر، ج 1، ص 145 و 146) و نیز (تاریخ طبری، چاپ قاهره، ج اول، ص 282 و 402).[/rtl]
حضرت زرتشت رو کی کشت؟ارجاسب تورانی و اوستا رو اون آتش زد.حضرت علی پارسیان(پارسیان زرتشتی) رو در دوران حکومت خودش اهل کتاب میدونسته و این دلیل محکمی برای پیامبر بودن زرتشته.زرتشت پیامبری بود که معجزه نداشت،چون مردم سریع بهش ایمان آوردن.
دین زرتشت هم پیامبر داشته و هم کتاب اما به مرور زمان به تحریف کشیده شده ..... تحریف دین
دوست عزیز،اسلام دینه،زرتشتی دینه،مسیحی دینه،یهودی دینه و....پیام همه اینا یکی هست ولی اعراب به زور ایرانیان رو مسلمون کردن.تاریخ ما تاریخ تحریف شده است و نمیشه به همشون اعتماد کرد.
“یهودی ها می گویند یهوه (خدا)، مسیحی ها می گویند پدر (خدا)، و شما مسلمان ها می گویید الله (خدا)… پس چرا این قدر با هم فرق می کنید!؟ “
واقعا حرف قابل تاملی است.
ما می گوییم که خدای یکتا جهان را خلق کرده است و برای هدایت بشر راهنماهایی به نام پیامبران فرستاده است. هرکدام از آن ها در زمانی و مکانی در بین قوم خود مبعوث شدند تا آن ها را هدایت کنند. به قول قرآن کریم:
“(موسی و هارون به فرعون) گفتند: پروردگار ما آن است که به هر چیزی آن نوع خلقتی که شایسته اش بود عطا کرد و سپس آن را هدایت نمود.” دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[1]
خوب، حالا سوال این است: اگر پیامبران همگی از جانب خداوند متعال برای هدایت بشر آمده اند، این اختلافات و تفاوت ها میان تعالیم آن ها به چه دلیل است؟
دلیل این تفاوت ها را به دو قسمت تقسیم می کنیم:
1 – کم ظرفیتی زمانه:
همان طور که گفته شد، هر پیغمبری در میان قوم خودش مبعوث می شد و برای هدایت آن ها می کوشید. اگر در تاریخ دقت کنیم، می بینیم که هر کدام از این پیام آوران متناسب با آداب و رسوم قوم خود و در واقع متناسب با شرایط زمانی و مکانی خودشان مردم را هدایت می کردند. درست است که همه ی آن ها بر روی توحید و عبادت خداوند تاکید می کردند، ولی دستوراتی که از جانب خدا برای هر قوم صادر می شد، متناسب با احوالات همان قوم بود.
به عنوان مثال، حضرت لوط در میان قومی ظاهر شد که انحرافات جنسی داشتند، و به همین دلیل، علاوه بر پیام توحیدی، آن ها را به طور خاص از عمل همجنس گرایی منع کرد:
“(لوط گفت) آیا بر سر مردان زمانه می روید؟ و همسرانتان را که پروردگارتان برای شما آفریده وا می گذارید؟ به راستی که شما گروهی متجاوزید.” دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[2]
لازم به ذکر است که مردم زمان حضرت لوط آن قدر قدرت درک نداشتند که ایشان بخواهد راه دقیق به سمت سعادت را با تمام جزئیات ،برای آن ها ترسیم کند و به همین دلیل به احکامی اختصاصی از این قبیل بسنده کرده است. در واقع از میان آیین های موجود، هر کدام از آن ها بر مساله ی خاصی تاکید کرده و حول محوری می گردند. هر چه قدر زمان و جامعه ای که پیغمبر در میان آن ها ظاهر شده است ظرفیت کمتری داشته باشد، دستورات آن پیغمبر هم محدودتر خواهد بود.
در دنیای امروز که تمام اقوام و مذاهب با هم رو به رو شده اند، این تفاوت های دستوری که از قدیم به دلیل تفاوت های زمان ها و مکان های بعثت بوده است واضح تر به چشم می آید.
2 – تحریفات:
یکی دیگر از دلایل اصلی تفاوت ظاهری میان مذهب های موجود در دنیای امروز این است که انسان ها در این دستورات دست برده و آن ها را از راه اصلی که توسط پیغمبر برای آن ها معین شده است منحرف کرده و به مذهب خود نکاتی اضافه و یا از آن کم کرده اند.
در تاریخ دیده می شود که بسیاری از مذاهب اصلا هیچ مطلب مکتوب یا منسجمی از پیغمبر خودشان ندارند و حتی دیده می شود که تعداد قابل توجه ای از آیین ها به طور کلی در طول سال ها دگرگون شده اند.
حالا مشکل اصلی این است که از میان این دین ها اولاً کدام کامل تر است و به تمام جزئیات پرداخته و دوماً کدام دین شامل کمترین آسیب و تحریف شده و بیشترین دقت تاریخی را دارد.
این جا است که یک نکته ی مهم باعث تشویش افکار می شود:
تمام آیین های آسمانی جز اسلام یکی یا هر دو ضعف بالا را دارند.
جمله ی بالا یک ادعا نیست بلکه یک نکته ی تاریخی و علمی است که به وضوح ثابت شده است. برای اثبات این موضوع در این جا چهار آیین مهم برای ما ایرانی ها یعنی آیین های حضرت موسی(ع) ، زرتشت، مسیح(ع) ، و محمد(ص) را در جنبه ی تحریفات بررسی می کنیم:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا
ثبت نام کنید یا
وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[1] قرآن مجید، سوره طه، آیه 50
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا
ثبت نام کنید یا
وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[2] قرآن مجید، سوره شعراء، آیه 165-